آقا مهديار سلام
احتمالا نشناسين ولي در مسير برگشت از جنوب تو اتوبوس هم بوديم
اسم وبلاگتون رو روي برد حوزه ديده بودم قبلا ولي فكر نمي كردم اين مهديار شما باشين .
بايد اغرار كنم اصلا به اين قيافه اين وبلاگ نمياد
تو اتوبوس خودمون شنيده بودم شما تو اتوبوستون مراسم راه انداختين و اصلا تو اتوبوستون خواب و سكوت معني نداره و همچنين تغذيه زياد برا همين چند نفري اومديم تو اتوبوس شما چون از سكوت حاكم بر اتوبوس خودمون خوشمون نمي اومد .
اينو مي خواستم بگم كه فكرش هم نمي كردم اين مهديار شما باشيد حتي سميرا هم بهم گفت اين همونه ولي باور نكردم
البته وقتي با آقا سيد بحث مي كردين يك كم فهميدم بايد بلد باشين اين مسائلو اما نه تا اين حد
اصل كلام اينكه خواستم از طرف خودم و بقيه دوستان و همچينين كلا خانم هاي اون اتوبوس چون يه كار زشت كرديم و اون بخش خواندن اس ام اس كه گروه ما برد رو ضبط كرديم با موبايل و تو اون اتوبوس پشت بلندگو پخش كرديم كه اونا هم كسل نباشن ، بازم معذرت اگه بي اجازه اين كارو كرديم
خلاصه حلال كنيد اگه با اومدن ما باعث شد جاتون رو از دست بدين ما هم سه نفري نشستيم كه جا كمتر بگيريم چون هر چي پدرتون گفتن بياييد تو اتوبوس ما قبول نكردين ما اومديم
ايشالله خدا بهتون اجر بده كه تو اين سفر بهترين لحظات زندگيم به دست شما رقم خورد
ايشالله كنكور موفق بشيد و بازم سعادت داشته باشيم كه سفر بعدي در خدمتتون باشيم
موفق و مويد باشيد و هميشه خندان و در حال خنداند مثل هميشه
خدا حافظتون