سلام
توي دوره زمونه الان راست و دروغ آنقدر قاطي شده که هم موسوي و هم احمدي نژاد مي گه پيرو خط امامه و اون يکي عدول کرده.پس بايد متوجه بشين که چرا وقتي امام زمان مياد برخي مي گن که دين جديد آورده (امام که مال 20 سال پيش بود اينطوري شد اسلام که جاي خود داره).البته اين به اين معنا نيست که هردو دروغ مي گن يا هر دو راست مي گن.من خودم احمدي نژاديم (با تمام انتقاد هاي ريز و درشتي که بهش دارم) ولي باز هم نمي تونم (عقلا) بگم حتما و 100 درصد احمدي نژاد راست ميگه و موسوي دروغ.با اين حال چون خودم سيدم،زماني که موسوي (مير حسين) خودشو به رنگ سبز سيدي گره زد (اهلش مي دونن که تفاوت مير حسين يا سيد حسين چقدره) ،من کاملا ازش بريدم (هرچند بهش شک داشتم).
دوستاي طرفدار موسوي هم کم ندارم ولي خدارو شکر همه اهل منطق هستن (هر چند اتفاق نظر نداريم ولي دشمن همم نيستم).وقتي در جامعه اي تا روز پنج شنبه يکي دم از ولايت مداري مي زنه و بعد روز شنبه لشکر کشي خياباني مي کنه (با اين همه شاهدهاي خودش توي حوضه ها که آخر هم يک مدرک نتونستن بيارن) و در نهايت با اينکه ولايت امر تعيين تکليف مي کنه ،باز هم حرف خودشو مي زنه ، مصداق دروغگو نيست!!!!!در هر حال نمي خوام بحث انتخابات داغ بشه ولي تصاويري جديدم از اجتماع طرفداران موسوي بدستم رسيد که واقع بابت اين جناب مير حسين تاسف خوردم که چرا اينطوري مي ذاره به رئيس جمهوري قانوني کشور در حضورش توهين کنند بدون اينکه حتي اعلام برائت کنه از اين وضعيت.يکي نيست بگه بابا، اگه تو رئس جمهور ميشدي مي پذيرفتي يکي (به هر دليلي) مراسم بگيري و در اونجا به تو متلک بگن يا مسخرت کنن.بگذريم.
در ضمن من توي مشهد هم زندگي مي کنم (نزديک آقا اما هشتم).بد نيست اون دوستي که از الويري نقل قول کرد که چند نفر ، بعد از انتخابات ناپديد شدن،يه سري به وسط شهر مشهد بزنه.هر سال ،حدود فصل زواري،توي در ديوار کوچه ها اعلاميه هايي رو مي بينيد که يکي گم شده (تازه اينها،اونايي هستند که توان مالي دارن،در واقع تعداد خيلي بيشتر از اين حرف هاست).گم شدن انسان ها ،حتي توي عصر اطلاعات ،يک امر غير عادي نيست هر چند نادر است.فقط کافيه يکم عقل مون رو کار بندازيم تا برخي شايعات رو رد کنيم.
در مورد جومونگ من نظر ديگري دارم(تمام چهار سريال کره اي که گفته شده رو از نزديک دنبال کردم).با اين حال بايد يک مثال بزنم.فرض کنيد که يک فيلم بسازند که «عده اي که داراي خاستگاه تاريخي هستند ولي تحت ظلم ديگران اند،قيام مي کنند و کشورشون رو آزاد مي کنن و بعد حکومتي جديد بر اساس باور هاي خوشون بنا مي کنند».حالا براي اين داستان مصداق پيدا کنيم :
1) ايران زمان حمله مغول ها
2) ايران زمان شاه سلطان حسين صفوي (اشغال ايران توسط افغانها).
3) اشغال بخشهاي مختلف جهان توسط مغول ها
4) اشغال اروپا توسط ترکها (در 200 سال پيش)
5) استقلال کشور هاي آسايي ميانه از شوروي
6) استقلال جمهوري هاي جديد از يوگسلاوي
7) کشور هاي آفريقايي
....
ديدي که وقتي کلي گويي ميشه،مصداق زياد ميشه (و خيلي ديگه که نگفتم و حتما شما بهتر از من مي تونيد مثال بزنيد).اين سريال هم همين حکايت رو داره.اما اينه فکر کنيم که اين سريال ها هم فقط براي سرگرمي است،ساده انديشي است.يک جايي تحليل خودندم که هدف ترويج فرهنگه کره اي الانه (که آسيايي شده فرهنگ آمريکايي است) يا هدف انداختم نام کره براي تبليغ کالا هاشونه (ديديد که همين چند روز پيش شرکت ال جي اون رو آوورد و کلي روش تبليغ کرد).در کنار اينها (به اعتقاد من) فرايند ملت سازي رو هم در نظر داشته باشيد.قومي که هيچ وقت چيزي نداشته (نه رستم ،نه افلاطون ،نه حکومت چند هزار ساله مانند ايران،ژاپن و انگليس و نه اديسون و ...) بايد براي مردمش قهرمان توليد کنه و تاريخ بسازه.
اما يک نکته ديدم که باعث شد که اين سطور رقم بخوره: مقايسه جومونگ و اسرائيل.
مقايسه جالبي بود و مي تونه مبناي خيلي تبليغات ها بشه اما همانطور که گفتم،کلي نگري باعث افزايش مصداق هم ميشه.با اين حال احساس مي کنم که اين وظيفه ما رو زياد مي کنه.اين وظيفه که چرا امام اسرائيل رو «غده سرطاني» مي دونستند.ما هنوز براي مردم مون روشن نکرديم که چرا اسرائيل دشمن ماست.آيا مشکل چهار قطعه زمين فلسطيني ها است (که البته اين يکي از انوار خورشيد معضل اصلي است) يا قدس يا .....اصلا اسرائيل دشمن جمهوري اسلامي است،دشمن مردم ايران است يا براي جهان خطرناکه؟
چند وقت قبل صحبتي داشتم يکي از دوستانم ،برايم جالب بود که خيلي از اصول اوليه اسرائيل (که نقاط مشکل اين غده خطرناک جهاني رو مشخص مي کنه) نمي دونست.چرا خيلي ها کلياتي رو هم نمي دونند مثل : کنگره جهاني صهيونست در 1899 توسط هرتسل و نکات اصليش،تا تشکيل اسرائيل ،حضور فعال در هر دو جبهه جنگ جهاني دوم و حتي وقايعي که منجر به اون جلسه کذايي سازمان ملل شد و خلاف قانون بودن اون جلسه ، اعلام موجوديت رژيم ننگين اسرائيل.نوع تقسيم اراضي و خيلي چيز هاي ديگه که دونستنش براي درک دشمني واجب است (بگذريم از جزئيات مثل اصالت يهوديان،درخواست تشکيل سرزمين موعود در محل هايي غير از فلسطين البته قبل از قطعي شدن وضعيت فلسطين يا سمپاتي مثبت يهوديان با ايراني ها که اين آخري براي اسرائيل معضلي شده که بعد از 30 سال از انقلاب ايران،هنوز نتونسته اونجور که مي خواد اين ديدگاه مثبت يهوديان نيسبت به ايران و ايراني به عنوان دوست، نابود کنه و ...).اينکه اگه به اين صهيونست ها رو بدين ميان ايران رو هم مي گيرن (برويد نامه رئيس جامعه صهيونست ها در ايران به سال 1318 به رضا شاه رو بخونيد تا ببيندي که همون بلايي که سر فلسطين آوردند مي خواستن سر ايران بيارن).حتي يه جايي تحليل جالبي خودندم که چرا آمريکا خيلي راغب نيست اروپا در فرايند به اصطلاح صلح خاورميانه باشه (در واقع اروپايي ها اگر جنگي بين اعراب و اسرائيل راه نندازن ،قطعا به همون نيمچه صلح آمريکايي ها هم اعتقادي ندارند و اساسا صلح ايجاد نمي کنند).
اين يعني که ما کم کارکرديم.چنتا سايت مي تونيم مثال بزنيم که به اين نکته ها پرداخته باشه.تازه بدتر از اون شيخ اصلاحات بر مي گرده ميگه ما رو چه به هولوکاست و اسرائيل و ... اين يعني ما کم کار کرديم.با اينکه حق با ماست ولي نتونستيم از اين مباني و ابزار در دستمون استفاده کنيم.اينجاست که بايد غصه بخوريم که چرا فقط سازمان هاي طرف دار اسرائيل در آمريکا در سال 2008 بيش از 4 ميليارد دلار به اسرائيل کمک مالي کردند (بيش از نيم دلار به ازاي هر اسرائيلي)،بگذريم از کمک هاي دولت آمريکا،شرکت هاي آمريکايي براي فرار از ماليات(بله حتي قانون آمريکا کمک مي کند)،کمک هاي اروپا و ..... حالا بايد غزه تو محاصره باشد و هيچ کي نتونه به فلسطيني ها کمک کنه و گرنه چه و چه!!!!!!!!!
موفق باشيد