سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

کنکور آزاد ، آزاد ه آزاد

کنکوری بی خطر با مراقبین بی حیا !!!!!
کنکوری بدون تخلف با مراقبینی بدون حجاب!!!!
کنکوری با آرامش با مراقبین با مانتو های تنگ!!!
کنکوری آزاد در فضایی کاملا آزاد !!!

سلام !!! حال شما !!! نه نه ،شما نه !!! شما ..... آهان خوبی ؟؟‌نیستی ؟؟ پیش ما نمی یای ؟؟ پیش ما بیا !! آفرین .....

جاتون خالی رفته بودیم کنکور آزاد بدیم  . به خاطر ساندیسش اسم نوشتیم ولی فهمیدیم که نمی دن  البته به جاش آب دادن با بیسکویت مادر از این ورژن جدیداش ، خوردی ؟؟؟ خیلی خوبه اینقدر خشمزه است ..اصلا به درد نمی خوره. آدم هیچی نخوره سنگین تره .
بحث مراقبین کنکور بود . نمی دونم چه طرحیه یا بهتر بگم چه طرح چرتیه یا بهترش کنم چه طرح مزخرفیه این طرحشون . نه ؟؟؟ آهان هنوز نگفتم چه طرحی ؟ همین طرحی که دادن که مصححین  کنکور باید از جنس مخالف باشن  یعنی برا مردا زن باشن برا زنها مرد  حالا چرا ؟؟؟‌هیچ کس نمی دانند . نه شما نه من نه هیچ کس حتی رئیس دانشگاه آزا د شاید.

خب می گفتیم  خلاصه پس که اینطور آهان نه بابا . شاید بپرسی،بگن کمتر تقلب می شه . حرف خنده داریه کسی هم نفهمه یه بار بره سر جلسه می فهمه . همین سر جلسه خودمون  پسره داشت از جلوییش به شکل کاملا تابلو  سوال درسی می پرسید یا به بیان عامه تقلب می کرد دختر  دیدش جدی 2 دقیقه همین جوری زل زده بودن توی چشای هم بعد رفت پیشش یه چیزی گفت خندان اومد ته سالن اون پسره هم  به تقلبش ادامه داد .
نمی دونم هر چی فک می کنم  دلیل دیگه ای برای اینکه مراقب از جنس مخالف باشه پیدا نمی کنم . اگه شما پیدا کردین به منم بگین خوشحال می شم .
وضع ظاهریشونو که نگو  من چون می خواستم فک کنم نا خدا گاه سرم می یومد بالا یه دفعه می دیدم دو نفر (دختر) زل زدن تو چشای من .من با اینکه پسز بودم ترسیدم . اونجور که دوستان می گفتن فک کنم وضع مراقبای ما از همه بهتر بود. یه چادری بود 
از اونا بود که اگه چادر نپوشه ثواب داره باز این حالا خوبشون بود اون یکی مانتوش اینقدر تنگ بود بنده خدا راه نمی تونست بره بدنش چسبیده بود به هم داشت خفه می شد . همین بنده خدا برگمو که گذاشته بودن رو زمین که گفتن ا 2 3 شیرجه بریم برداریم ، پاش رفت رو برگه من  جای پاش افتاد رو جلد سوالام   نا خدا گاه گفتم  ااااااااااااااا سوالام پایی شد ( همون خاکی شد)) گفتم به طور غریضی) با یه صدایی که نفهمیدم از کجاش در اومد گفت اااااااااا ببخشید اشکال نداره . یعنی اگه بچه حزب الهی نبودم ( که از لحاظ قیافه هم هیچ گونه شباهتی ندارم به بچه حزب الهی ها )‌ ولی تو نفسم می ترسیدم از خدا ، اگه نبود این چیزا جدی پایه بود همون جا شماره که هیچی ساعت و مکان مهمانی (‌پارتی)‌هم بگه با هم بریم . جدی این کارو می تونست بکنه نه با من با هر کی که بهش رو می داد . تا این حد بی حیا.
 چند بارم که داشت برگه پخش می کرد از روی عمد خودشو می زد به همه از جمله من ،‌منم بهش یه یا الله گفتم ( سر جلسه که فقط صدا از مراقبا می آد) فک کنم ترسید دست از سر من برداشت ( خدا رو شکر) . اون یکی مراقبه ، من ساعت نبرده بودم با خودم  سر جلسه  سوالا رو که تموم کردم  می خواستم بپرسم ساعت چنده دست رو گرفتم بالا این از اون ته اومد  من سرم رو برگم بود از صدای پاش فهمیدم که اومد.اومد آروم گفت کاری داشتی؟؟؟ منم سرم پایین گفتم  ساعت چنده ؟؟؟ گفت کاری داری ؟؟؟ گفتم میگم ساعت چنده ؟؟‌ گفت بله ؟؟ تو ذهنم گفتم من تا حالا کسی رو ندیدم که صدای منو نشنوه آخه صدای من دو برابر سنمه هم خیلی خیلی کلفته هم ولومش بالاست به طور غریزی نیگاش کردم  با اشاره به مچم گفتم  ساعت چنده ؟؟ زل زده بود تو چشمام اصلا به ساعت نگاه نکرد  همینطور ی که زل زده بود گفت یه ربع 7 ، نیم ساعت مونده . یه جوری زل زد من ترسیدم نکنه قیافم شبیهه قاتلاست .
یه داستان دیگم هست اینو می گم تموم . خواهر دوستم رفته بود سر جلسه یه دختره بود به وضع خراب وسط جلسه گوشیش زنگ خورد مراقبم مرد بود اومد پیشش، دختره با صدایی تحریک آمیز به مراقبه گفت ااااا یادم نبود که نباید گوشی بیاریم تو جلسه. بعد یه چیزایی آروم به هم گفتن بعد مراقبه گوشیشو  گرفت گفت خواسی بری بیا از من بگیر . به همین راحتی با هم دوست شدن  دیگه نیاز نیست بره تو خیابون براش بوق بزنه اونم ناز کنه.دانشگاه آزاد این پرژه ی سختو که پسرا دیگه تو خیابون دنبال دخترا نیایین اجرا کرده ولی این کارو از فضای خیابون آورده تو فضای جلسه کنکور و خود دانشگاه !!!!! آفرین فضا رو کوچک کرده همین کارش باعث میشه این جور دوستیا پایدار بمونه حتی بعد از اینکه یارو زن گرفت!!!
این داستانا مصور بود حالا از یکی که چند سال پشت کنکوره بپرسین حتما داستانای جذاب تری داره  پس دیدیم که چرا این کارو کردن شاید این قسطشون نبوده (شاید)  اینو هم بگم که اکثرا مراقبا،دخترای همون دانشگده بودن .

پ.ن 1 : آقای جاسبی اینه دانشگاهی که امام می خواست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پ.ن 2 : آقای هاشمی دستت درد نکنه گسترشش دادی ولی این گسترش مساوی شده با آزادی بی قید و شرط ..........

پ.ن 3 : آیا مراقبین مرد باشند برای مردها بهتر یا بگم  سنگین تر نیست ؟؟؟؟

پ.ن 4 : آیا محیط این دانشگاه الان مورد تایید امام زمان (عج)‌است ؟؟؟؟ چرا راه دور بریم مورد تایید ولی فقیه است؟؟؟‌چرا باز دور بریم مورد تایید مردم متدین است ؟؟؟ اه چرا اینقدر دور می ریم مورد تایید کسی است که واقعا انسان باشه و انسانیتشو بخواد نشون بده ؟؟؟ دیگه نزدیک تر نداریم  وگرنه به غیر از اون عده ای که نیاز دارن مردم به جسمشون توجه کنن ، مورد تایید هیچ کس نیست ( محیطشو می گما )

پ. ن5 : آیا فرهنگی که تو اون محیط هست فرهنگ اسلامیه؟؟؟ یا فرهنگ اروپاییه یا فرهنگ برهنگی به بهانه پیشرفت  یا ..................؟؟؟؟؟

خلاصه بهتون بگم آدم  اگه چند سالم پشت کنکور دولتی بمونه بهتره اینه که بره آزاد و خراب برگرده . شما میگی من خوبم بقیه رو خوب می کنم ، آفرین به تو بچه بسیجی فقط مواظب باش بقیه معنی خوب بودن رو برات عوض نکنن .

آقایان مسئول این دانشگاه آزاد ،،،،،، اسلامیه ؟؟؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)

یا علی

خداحافظ

آقا بیا

 




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی