سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

اگه روحانی بودم ......................

اگه یه روحانی بودم ....... !!!؟؟!!!

چی می شد؟؟؟ نوچ نوچ نوچ

سلام .. حال شما؟؟؟ ای پست رو برای سایت آسمانیان میزنیم . فک کنم برای شرکت در مسابقش یا چیز دیگه ....... حالا ولش میزنیم دیگه

پ.ن 1: من فرض کردم یک روحانی سادم یعنی همون اخوند
نه حجت الاسلام یا مجتهد یا آیت الله یا سخنران ، یک جوون طلبه که لباس روحانیت
تنشه .

1. فکرشو بکن اگه من روحانی بودم  یا
ماشین داشتم یا نداشتم ، اگه نداشتم که موتور داشتم ،‌ اگه موتور نداشتم که با
ماشین پدر گرامی بودیم ، اگه پدر ماشین نداشتن که دیگه ندارن ، دیگه اصلا پول حوزه
نداشتم که برم حوزه درس بخونم  پس اصلا
روحانی نمی شدم . پس یا ماشین دارم یا روحانی نیستم حالا اگه روحانی با ماشین بودم
چقدر حال میداد . می رفتم مسافر می زدم
 . تو راه برا
مسافرا گرم می گرفتم  ، احوال پرسی و اینا.
از جامعه می پرسیدم از دید خودش و با این کار باهاش بحث رو شروع می کردم. برای
اینکه کدورت پیش نیاد دو سه تا تیکه هم می نداختم وسط بحث که خشک نباشه . خلاصه بیشتر
از پند و موعظه یکطرفه با جوونا سعی میکردم اونا به من درس بدن و جواب منو قشنگ
بدن که صفا کنم .

2. فکرشو بکن اگه من رو حانی بودم  از
اونایی که جوو گیر میشن سریع میرن بحث می کنن با هم حوزه ایشون . صدامم بلنده قشنگ
می تونم  با داد بحث بدون پایان رو جمع کنم
. نمی رم تو خیابونایی که خیلی ........... وایسم برای تاکسی چون مطمئنم که تا
فردا صبح قبل از اخبارم اینجا وایسم کسی برای من وای نمیسه. برا همین خودمو الکی
مضحکه نمی کنم . زنگ گوشیمو یک آهنگ ملایم میذارم یا اصفهانی یا افتخاری که ملت
چپی نگن این یه امله پس حرفاشم دیوونه کنندس. سعیم اینه به هر چیزه غیر شرعی
برخوردم  و خواستم نظر بدم  دقیقا حرف شرع رو نزنم (‌البته تو جمع مخالفین)‌
سعی می کنم با کنایه بحث رو جمع کنم تا همه یه حالی کرده باشن .

3. فکرشو بکن اگه من یه روحانی بودم . لباسمو نمی پوشیدم تو هر جمعی . زیاد
ریشامو بلند نمی کردم . نمازم طول نمیدادم . جواب سوالی که بلد نیستم رو می گفتم
که بلد نیستم و الکی سفسطه نمی کردم  که هم
خودم گیج شم هم طرف . نمیرفتم بشینم با بقیه روحانی ها گوشه ای و بحث کنیم  دوست دارم همش قاطی برو بچ نوجوون و جوون باشم
. دوست ندارم با بچه ها به زمین فوتبال نرم و دعوتم نکنن یا اگه کردن حکم کمک داور
رو داشته باشم . دوست دارم شلوار گرم کن و پیرهن علی دایی رو بپوشم و برم پست
فوروارد بازی کنم . حال نمی کنم کسی بهم بگه سلام حاج آقا بیشتر با کلمه سید یا
اسم کوچیکم حال می کنم . دوست ندارم سر سفره های اهل بیت بشینم و هی برام چیز
بیارن دوست دارم بشینن و من براشون چیز میز بیارم . دوست ندارم به کسی بگم تو
آبروی اسلام رو بردی برو دیگه مسجد نیا بیشتر دوست دارم برم تو گیم نتا یا پاتوقا
گرم بگیرم بیارم مسجد حالا با هر قیافه ای .

پ.ن 2: من خودم دوست دارم اگه به این لیاقت رسیدم که معمم بشم حتما این باشه
خصوصیتم

پ.ن 3: اینم بگم  که من به همه کسایی
که معمم هستن احترام میذارم البته خیلیا رو فقط به خاطر لباسشون چون خودشونو
میشناسم که کین. مثلا امام جماعت مسجد بالایی ما باهاش زیاد حرفم شده یه سری گفت
برو بیرون از مسجد  . قبلا که برو بچ گیم
نت رو میاوردیم تو مسجد با اون قیافشون اون بچه هارو انداخت بیرون  و گفت مسجد مقدسه . با این که ازش بدم میاد ولی
به خاطر اول لباسش بهش احترام میذارم دوم به خاطر اینکه بیش از 10 نفر پشتش نماز
میخونن منم اگه راهم بیوفته اون طرفا نماز میخونم پشتش .

پ.ن 3: الان اکثر طلبه ها بچه باحالن و خیلی هم نشینی با هاشون رو دوست
دارم  هر چند بحث با چنتاشون سر ته نداره
ولی چون منم عاشق بحثم گاهی اوقات ( مثلا تو اعتکاف) بحثمون بیش از 5ساعت طول کشید
البته هی تغییر بحث می کردیم .

پ.ن 4 : ایشالله همتون روحانی بشین حالا نه معمم ولی سطح معرفتون بالا باشه که
بهتون معنای واقعی روحانی رو نسبت بدیم

یا علی

خدانگهدار

آقا بیا

 

 




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی