سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

شهدای گمیاد و خانواده های گمنام (2)

شهدای گمیاد و خانواده های گمنام (2)

 

سلام علیکم !!! حال شما؟!! این هم ازپست دومش با یک کم تاخیر که عذر می خوام البته اول قرار نبود این باشه ولی این شعرش رو که خوندم گفتم این از اون بهتره و مطلب رو بهتر می رسونه . آخرش هم که دیدیم پست یه چیزی کم داره دو تا نامه رسیده به جنگ رو گذاشتم تا بیشتر با اون حا و هوا آشنا بشیم .
پ.ن :مطلب قبلی در مورد خانواده های شهدا بود ولی این پست برای خود شهداست قول می دم یه پست دیگه برای خانواده شهدا بذارم البته بعدا .

پ.ن: این نشونه « / » هم یعنی که میره مصرع بعدی برای شلوغ نشدن پست گذاشتم .
در مقام شهید که اصلا حرفی نداریم . مقام به اون عظمت که خدا تو قرآن می فرماید « عند ربهم یرزقون» این مقام کمی نیست و نسیب هر کسی نمی شه پس کم نگیریمش . دیروز داشتم یه داستانی می خوندم از یک شهید که بلافاصله دو روز بعد از مراسم عروسیش رفت جنگ ( البته با اجازه ) و شهید شد . حالا اگر من یا شما بودیم این کار رو می کردیم ؟؟؟؟؟؟ این آدمها یا همون فرشته های زمینی ،بودن که شهید شدن و به اون مقامی که قرآن می گه(عند ربهم یرزقون) رسیدن پس کم مقامی ندارن میشه به اونا توسل کرد و به بهونه اونا از خدا چیزی خواست . یه داستان دیگر هم شنیدم که میگفت شهید عباس .....(یادم نیست فامیلیشون رو) رفت تو خواب یه دختر هلندی و به اون گفت بیا شلمچه اون دختر بعد از کلی پرس و جو فهمید که این شلمچه توی ایرانه ، پامیشه می یاد ایران میره شلمچه کلی اونجا می مونه و حال می کنه(البته خیلی اتفاقا اونجا می افته ها) بعد که می خواد بره یک ذره تربت شلمچه میریزه تو کیسه می ذاره تو ساکش و بر می گرده . وقتی میره خونشون مادرش میگه این بوی گل ......(بازم یادم نیست) چیه از تو ساکت می یاد ، در ساک رو باز می کنه اون خاک رو می بینه و به همین راحتی مسلمون می شه . حالا ببینید این شهید میره دست یه دختر هلندی کافر رو می گیره میاره مسلمونش می کنه حالا ما که خود مسلمونیم و به خاطر امنیت ما ها شهید شدن آیا این کار رو برای ما نمی کنن؟؟؟؟ پس اشکال از ماست !! پس ما باید بیشتر این شهدا و اینکه چرا شهید شدن رو بفهمیم !!! بفهمیم که برای دین ما شهید شدن تا دین از بین نره !! و موفق شدن با اون تجهیزات کم ولی با عشق زیاد دین رو حفظ کنن !!! حالا بعد از اونا ماییم  باید نگهبان این دین باشیم !!! آیا هستیم ؟؟؟؟ آیا تونستیم دِینِمون رو به این شهدا ادا کنیم؟؟؟؟ من که خودم نتونستم !!!  آیا الان رومون می شه عکس یه شهید رو رو دست بگیریم و تو خیابون های فاسد شمرون راه بریم !!!! آیا رومون می شه که تو خیابون صدای زنگ موبایلمون رو به یاد شهدامون عوض کنیم که هر وقت زنگ میزنه یاد اونا بیافتیم !!!! یا اینکه تا زنگ میزنه سری زنگشو قطع می کنی مبادا آبروت بره جلوی رفیقات !!! چرا اجازه دادیم اینقدر گناه عادی بشه برامون!!! درسته دشمن خیلی داره خرج می کنه !!! ولی ما کسایی رو داریم اگه به اونا توسل کنیم  دیگه کاری بر نمی یاد ازشون !!!حالا به جز ائمه این شهدا هم هستن !!! مشکل ما اینه که ما می تونیم ولی نمی خوایم !!! دوست داریم وقتی تو خیابون راه می رین به دو تا دختر تیکه بندازیم و خیلی حال کنیم که بزرگ شدیم (من خودم اینطوری نیستما در مورد رفیقامه) !!! دشمن الان یه کاری کرده روت نمی شه تو خیابون حتی اسم یه شهید ببری و بگی که دستش درد نکنه !!! یا خیلی راحت خونشو پایمال می کنیم با اون کارامون!!! ولی اگه قرار باشه اسم یه خواننده مطرح رو بگی بلند داد می زنی که آره این شعره جدیدیشو شنیده و همه شعرشو می خونی!!! جدا ما چمون شده!!! دین ما که اولین دینی بود که به زن حرمت و کرامت داد ،الان می گیم فاصله گذاشته بین زن و مرد و زن از مرد پایین تر قرار داده !!! و کشور های غربی رو نماد فمنیسم می دونیم !!! در صورتی که اونها از زن به عنوان کالای تبلیغاتی استفاده می کنن !! و با استفاده از زیبایی های ذاتی زن هم فیلم هاشون رو پر فروش می کنن و هم کالا هاشون رو پر طرفدار!!! در مورد آزادی زنان هم  که الان تو ذهن ما مسلمونا اینطوری ریخته شده که باز نماد آزادی زنان کشور های غربی و اوروپاییه (به خاطر اون حجابی که ندارن و به خاطر حریم و حرمتی که ندارن) باید بگم که اگر کتاب «فمنیسم در آمریکا تا سال 2003 »رو نخوندین ، بخونید خیلی از واقعیات رو روشن می کنه!! الان تو انگلیس که باز یکی از نماد هاست دولت چند سال (چند ده) پیش گفت که کتاب های جنسی بذاریم تو دوره 12 سالگی آمار ازدواج میره بالا ولی همه دیدیم که آمار طلاق رو بالا برد و آمار ازدواج سقوط کرد چون یکی از دلایل مهم ازدواج نیازهای جنسی بود که دولت انگلیس اون رو رفع کرده بود دیگه برای چی یه جوون 18 – 19 ساله ازدواج کنه برای خرج و مخارج بالاش !!! الان همه می دونن تو همه کشورهای اینجوری مثل انگلیس و آمریکا و.... کسی که تو سن 13 سالگی دوست با جنس مخالف نداشته باشه از جمع بای کت یا همن ترد میشه. داشتم خا طرات یک مادر 12 ساله رو می خوندم که می گفت من وقتی دیدم همه دارن این کار رو می کنن و به یک تفریح واجب تبدیل شده من هم توی این دام افتادم و به اجبار دوستام و دوست پسرم الان باید یک بچه ی بی بابا را بزرگ کنم !!! حرف فیلسوفای آمریکاییه که« این فرهنگ با زنان نا مهربان بود» و با مردان و پسران همراه!!! یه آمار دیگه بگم و تمون قبلا تو این کشور ها آمار تجاوز به عنف(به زور) هر 34 دقیقه یک بار بود !! الان تا اواخر سال 85 رسید به هر 14 دقیقه یک فقره حالا الان چقدر شده !!! اصلا بحثمون این نبودا از چی به چی رسیدیم . به قول بچه ها باز زدم تو جاده خاکی .حرف دله دیگه نگم چی کار کنم . ولی یک قول دیگه هم میدم یه پست یا دوتا برای حجاب بزنم (البته پستاش آمادس ولی منتظر یه مناسبتم که بزنم) !!! حالا بی خیال دیگه این شعرو بخونید و بعدش اون دو تا نامه رو بعد خواهش مندم حرف دلتون رو بگین ( هر چی بود ) اگه فوش بو د بخ خودم بگین اگه خیلی بد بود لطفا خصوصی بگین  اگر هم هر چی دیگه بود اگه می خواین بقیه ندونن خصوصی بدین  ولی هر چی هست حرف دلتون رو بگین
یا علی

 

آی دونه دونه دونه نون و پنیر و پونه / قصه بگم براتون ؟قصه عاشقونه؟
یه وقت نگین دروغه یه وقت نگین که وَ همه اون که قبول نداره نمی تونه بفهمه
بریم به اون فصلی که اوج گرمیه ساله/ماجرای قصمون داخل یک کاناله
کانالی که تو اون دشت مثل قلب زمینه/دور و بر این کانال پر از میدون مینه
یک کانال که توی این دشت مثل قلب زمینه/دور و بر این کانال ببین چه دل نشینه
اون یکی پا نداره روی زمین افتاده/اون یکی رو ببینین  چقدر قشنگ جون داده
رنگ و روی اون یکی  از تشنگی پریده / همون که روی پاهاش  سر دوتا شهیده
اونجا که نوزده نفر  کنار هم خوابیدن / ببین چقدر قشنگن  تمامشو شهیدن
یکی ازش خون می ره  ببین چقدر آرومه / فکر می کنم که دیگه  کار اونم تمومه
مجتبی پا نداره سر علی شکسته / مجید دَمر افتاده کریم به خون نشسته
گلوله و گلوله  انفجار و انفجار / پاره های بچه ها قاب شده روی دیوار
هر جا رو که می بینی  دلاوری افتاده / هر جا جگر گوشه ی  یه مادری افتاده
حالا تو بُهت این دشت  میون فوجِ دشمن / از اون همه دلاور  فقط رضا بود و من
آی قصه قصه قصه  اتل متل توتوله/ خمپاره و آر پی جی  نارنجک و گلوله
صورت مهدی رفته  مصطفی سر نداره / رضا نعره می کشه  خیز برو ، خمپاره
این جمله توی گوشم  مونده واسه همیشه / التماس رضا رو  فراموشم نمی شه
الو الو کربلا  پس نخودا چی شدن / یاور دو به گوشم بچه ها قیچی شدن
کربلا ، کبوترا  از تو قفس پریدن / ما آذوقه نداریم  مهمونا مون رسیدن
کربلا جون به گوشی؟ جواب بده برادر / بیسیم اینطور جواب داد :  « الو به گوش ییاور ؟ »
چیز ینداریم که تا  سر سفره بذاریم / یاور دو به گوشی؟«دیگه غذل نداریم»

رضا منو نگاه کرد  صورتشو تکون داد / بغضی کردشو ، بیسیم  از توی دستش افتاد
عجب کربلائیه  نشون به اون نشونه / عطش نعره می کشه  پنج روزه تشنه مونده
پنج روزه که می گجنگیم کشته می شیم،می میریم/بی سیم می گه عقب گرد ولی عقب نمی ریم
رضا تشنه و زخمی  به زیر نور آفتاب / من از پی گلوله  دنبال یه قطره آب
هیچی پیدا نکردم  خسته شدم ، نشستم / برای چند لحظه هر دو چشمامو بستم
دیدم که توی باغی  شهیدامون نشستن / می خندن و می خونن  در های باغ رو بستن
چه باغ با صفایی درختها از جنس نور / نهر هائی از عسل  کاخ هایی از بلور
عجب باغ بزرگی  چه باغ رنگارنگی / پر از صفا پر از عشق  عجب باغ قشنگی
بالهای ملائک  روی دست بچه ها / جام هایی از شراب  توی دست بچه ها

 

من و رضا از بیرون  توی باغ رو می دیدیم / صدای بچه ها رو  اینجوری می شنیدیم :
« آهای آهای بچه ها  اینجا عجب حالیه / بچه ها هستن ولی  جای شما خالیه»
صدا پیچید تو عالم  صدا رو می شنیدم / یهو با یه صدایی  از توی خواب پریدم
رضا نعره می کشید  آهای آهای بسیجی / تانک ها دارن می رسن  بدو بدو آر پی جی
تانک بعثی خودش رو  پشت کانال رسونده / نعره کشیدم رضا! گلوله ای نمونده
رضا سرش رو با بغض  روی سجده می زاره / خشابی تو دستاشه  دست رو بالا می یاره
دستو میاره بالا  انگار داره جون می ده / می زنه زیر گریه  خشاب رو نشون می ده
میگه ببین خدایا  روحیه ها عالیه / ولی چیکار باید کرد خشابمون خالیه
صداش یهو بند می یاد  توی دست یک شهید / عینهو یک معجزه  یه گلوله آر پی جی دید
رو به سوی اون شهید  خندید و سر تکون داد / یواشی گفت مرتضی ، گلوله رو نشون داد
حرف اونو گرفتم  نگاهشو فهمیدم / جون تازه گرفتم  سوی شهید دویدم
و نا گهان صدایی  صدای سرد سوتی / و نا گهان خمپاره  و نا گهان سکوتی
رضا یهو نعره زد  بی شرفا اومدن / ماسکو بزار مرتضی  که شیمیایی زدن
سینه ام پر از آتیش شد  چشمامو هم گذاشتم / اومد یه شیمیایی  مسک ، ولی نداشتم
لبخند زدم و گفتم  ماسک نداریم رضا / نعره کشید حرف نزن  نفس نکش مرتضی
چفیه تو آب بزن  حمله شیمیاییه / گفتم داری جک می گی  قمقمه ها خالیه
رضا پرید ماسکشو  گذاشت روی صورت من / نعره کشیدم رضا  ماسکتو خودت بزن
خندید و گفت مرتضی  برادرم بی خیال / من رو گذاشتشو رفت  رفتش بالای کانال
نفهمیدم چه چیزی  قلب اونو می آزرد / نفهمیدم واسه چی  پیرهنشو در آورد
رضا نعره می کشید  بی شرفا با شُمام / کانال هنوز مال ماست  بیاین ، بیاین من اینجام
دوشکا چی از روی تانک  اونو هدف گرفتش / کار رضا تموم بود  نعره کشید و گفتش
بیاین بیاین من اینجام  گردان هنوز روی پاست / بیاین بیاین ببینید  کانال هنوز مال ماست
گلوله های دوشکا  هزار هزار ده هزار / رضا دوید سوی تانک  و نا گهان انفجار ....
فضای توی کانال ز دود و گاز پر شد / هیچی دیگه ندیدم  نفهمیدم چطور شد
خلاصه توی کانال  اون روز عجب حالی بود / آهای غنیمت خورا  جاتون عجب خالی بود
یه وقت نگین دروغه  یه وقت نگین که وهمه / اونکه قبول نداره  نمی تونه بفهمه
قصه فرود نداره  فراز قصه اینه / گلوله آر پی جی  هنوز روی زمینه
هر کی می خواد خدا فظ  هر کی می خواد بمونه  باید تموم عالم / این حرفا رو بدونه
باید اینو بدونه  گردان هنوز روی پاست / هنوزم که هنوزه  قلب زمین مال ماست
آهای آهای با شمام  گردان هنوز روی پاست / هنوزم که هنوزه  قلب زمین ما ل ماست

حالا نامه ها :

در میان انبوه نامه های ارسالی به جبهه ها ، نامه دختر بچه فقیر و یتیم بسیار جلب توجه می کرد:
با سلام به امام زمان علیه السلام و درود به امام خمینی – سلام به رزمندگان اسلام.
اسم من زهرا می باشد . این هدیه که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم . پدر می خواست به جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد . من 9 سال دارم و نصف روز را مدرسه و نصف دیگر را قالی بافی می روم . مادرم کار می کند . ما 5 نفر هستیم . پدرم مُرد و باید کار کنیم. من 92 روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم . از خدا می خواهم این هدیه را از یک یتیم قبول کندو پس ندهید و مرا کربلا ببرید. آخه من و مادرم  خیلی روزه می گیریم  تا خرجی داشته باشیم . مادرم ، خودم ، احمد و بتول و تقی برادر کوچکم هست، سلام می رسانیم . خدانگهدار شما پاسداران اسلام باشد 8/11/62

ابتدای جنگ پیرزنی ،طی نامه ای خطاب به شهید رجایی نوشت :
به محمد علی رجایی، نخست وزیر: پیرزنی هستم 65 ساله تمام دارایی من از مال دنیا صد و هفتاد تومان بود برای خرج کفن و دفن خود کنار گذاشته بودم حالا که کشور در جنگ است و هموطنان ما هر کس به نوبه خودش دارد کمکی می کند این صد و هفتاد تومان خودم را به حساب 222 که نخست وزیر ، خرج جنگزده ها و سربازان اسلام بکند . من که کار دیگری نمی توانم بروم در جبهه بکنم ، همین قدر توانستم که انجام دادم..........

می خواستم چند تا لبخند بزن بسیجی هم براتون بذارم  دیگه خیلی طولانی می شد انشا الله بعدا

یا علی

پ.ن :هر کی این پست رو خوند دو تا صلوات بفرسته برای هم شادی روح شهدا و هم ظهور آقا

آقا بیا



 
 

 




 
تگ ها :     Bookmark and Share

نامه ای به روح الله ...... (تحلیل فیلم فتنه)

به نام خدای روح الله

)نامه
ای به مسیح به دعوت
جاکفشی و پوتین خاکی به همراه گزارشی
از خود فیلم و توهیناتی که شده در این فیلم و واکنش مراکز مختلف)

سلام به پیامبری که لقب روح خدا به او اعطا شد به پیامبری
که الولعزم نامیده شد به پیامبری که تو گهواره سخن گفت و به حمد و ستایش خدا
پرداخت به پیامبری که  در شکم مادری
بزرگوار و پاکدامن بزرگ شد وبه دنیا آمد به پیامبری که ....... در هر صورت سلام
!!! حال شما !؟؟ خوب هستین !!! یا حرص می خورین از دست این امتتان ؟؟؟
شنیده ام که قراره با امام ما (حضرت مهدی(عج)) ظهور کنید!! شنیده ام قراره پست سر
امام ما اقتدا کنید !!! شنیده ام  انجیلتون
خیلی تحریف شده و هر که حال کنه تغییرش می ده !!! ایت تا جایی رسیده که اون رو
راحت در اختیار همه نمی ذارن !!! مخصوصا ما مسلمونا!!! شنیده ام  تا چند سال پیش کشیاش های کلیسا ها تون برای
اینکه صیغه مراسم ازدواج رو بخونن باید شب اول دختر رو پیش خودشون نگه می داشتند و
اون رو مثلا تبرک می کردند !!!!! با این کارشون مردم رو  به بی دینی تشویق می کردند هر چند این دینی که
الان به عنوان مسیحیت هست از بی دینی هم بد تره !! پاپ که الان مثلا رهبر مسیحیانه
خیلی راحت به بقیه ادیان الهی و مخصوصا دین ما توهین می کنه !! ماها می دونیم این
دین شما نیست و تحریف شده !! ولی لااقل این امت شما هست !! و شما پیامبر این امتین
!! یه گله ای دارم .....
یه گروه از (مثلا) پیروان شما به پیامبر ما که خاتم پیامبران و قرآن ما که
کاملترین کتاب است و تا کنون بدون هیچ تحریفی باقی مانده است ، توهین می کنند .
قبلا یه کاریکاتوری کشیده بودن از پیامبر ما که من شنیده ام شما پنج پیامبر(الولعزم)
مثل برادرید با هم  پس امتتون هم با هم
برادر هستن ولی نه این امتی که ما از دین شما دیدیه ایم !! ما بیشتر الان با این
امت شما دشمنیم تا برادر ( بازم می گم امت کنونی) !! الان هم پس از چند ماه انتظار
بالاخره فیلمی که ساختند بر ضد قرآن پخش شد !! این یه فیلم 15 دقیقه ای هست !! که
بدست گروهی از پیروان الکی شما در کشور هلند ساخته شده !! اون کاریکاتور هم از
کشور دانمارک بود!! در  و دل من زیاده ولی
همش قابل گفتن نیست. همین فقط به داد امتتان برسید که دین شما به اون خوبی الان
تبدیل شده به دین خشونت و بی بند و باری و فساد .
ولی این کاراشون برای ما مسلمونا جدا از اون غیرت دینی که داریم بد نشد ، بعد از
اون کاریکاتور  دانمارک شد کشور اول مسلونا
تو اروپا ، بعد از این فیلم هم تا الان قرآن ما تو اون کشور کافر نشین ( مسیحیان
دروغین) نایاب شده و تقاضا بیش از حده  وحتی می گن که نسخه الکترونیکی ترجمه به زبان هلندی طی دو روز در بازار
نایاب شده . والا خوبه این همه زحمت کشیدن آخر هم نتیجش معکوس شد و به نفع ما
مسلمونا شد
الان نمی دونم باید تشکر کنم که اینجوری امتتون بار اومدن و یا شکایت . حالا اول
شکایت می کنم و بعد تشکر

والسلام علیکم والرحمته
الله و برکاته  

این نامه بود که تموم شد حالا دعوت شده ها
مسیح اندیمشک اتاق دل من  انصار
المهدی
پروانه
وار
سجاده
ای پر از یاس

 

حالا اخبار رسیده از اون فیلم: اسم فیلمش هم فتنه ((fitna است

خِیرت ویلدرس، نماینده پارلمان هلند و رئیس حزب آزادی پس از
چند ماه تبلیغ و اعلان، سرانجام فیلم ضد اسلامی خود را بر روی اینترنت منتشر کرده است.

این فیلم که قرار بود ?? مارس بر روی اینترنت قرار بگیرد امروز
?? مارس در تارنمای لایو-لیک (
Live-leak) به
نمایش در آمده است.

این فیلم پانزده دقیقه‌ای در بخش اول خود به صورت متناوب آیه
ای از سوره های قرآن را تلاوت می کند و سپس رابطه ای میان مضمون آیه را با خشونت‌های
تروریستی یا اندیشه های افراطگرایانه برجسته می سازد. مثلا در آغاز فیلم صفحه ای از
قرآن باز می شود و آیه ای قرائت می‌شود که در آن "مؤمنان ترغیب به دشمنی با دشمنان
الله می‌شوند." پس از آن تصاویری از جمله برخورد هواپیماها به برج‌های مرکز جهانی
تجارت در نیویورک به نمایش در می‌آید. صحنه‌هایی از بمب‌گذاری‌های لندن و مادرید و
قتل کارگردان ضد اسلامی هلندی نیز در فیلم آمده است.

در صحنه هایی از این فیلم نیز قمه خوردن کودکان شیعه عراقی توسط
مادرانشان در عاشورا و اعدام زنی افغانی توسط طالبان در زمین فوتبالی در کابل را نشان
می دهد.

در بخش دوم، فیلم بر حضور مسلمانان در هلند و اروپا متمرکز می
شود و تفاوت باورهای دینی آنان را در باره زناکاران و جهاد و روابط همجنسگرایانه برجسته
می سازد و آن‌ها را به عنوان خطری برای جوامع اروپایی مطرح می کند.

در این فیلم کوتاه که "فتنه نام‌گذاری شده روایت کلامی وجود ندارد و فیلم صرفاً با کنار
هم گذاشتن آیات و صحنه هایی از فیلم‌های تلویزیونی مختلف و یا بریده روزنامه ها روایت
خود را پیش می برد.

در این فیلم صحنه‌هایی از ویدئوهای سر بریدن غربیان توسط افراد
گروه القاعده، سخنرانی‌های شدیداللحن خطبای اسلامی از شبکه تلویزیونی اقرء عربستان
سعودی و صحنه‌های مربوط به کشته شدن کارگردان هلندی ضد اسلام، تئو فان خوخ (ون گوگ)
به دست یک مراکشی مسلمان گنجانده شده است. در صحنه‌هایی از فیلم نیز یهودکشی و یهودستیزی
از زبان امامان مساجد و جمعه که به زبان عربی سخنرانی می کنند برجسته می‌شود.

پس از آن تصاویری از رهبران ایران از جمله محمود احمدی‌نژاد، پخش می شود که وعده می دهند اسلام تمام جهان را فتح خواهد کرد.

تهدیدهای مختلف نسبت به سیاستمداران ضد اسلامی هلند از دیگر
تصاویر این فیلم هستند.

فیلم خیرت ویلدرس با تظاهر به آغاز پاره کردن صفحه ای از قرآن
که به زعم او حاوی آیات مبلغ خشونت است محوسازی تصویر پایانی فیلم را پیش از انجام
آن تمام می‌کند. صدای پاره شدن صفحه شنیده می‌شود اما در تیتراژ پس از این صحنه می
آید: «صدایی که شنیدید صدای پاره کردن صفحه‌ای از کتاب شماره‌های تلفن بود.»

او در این تیتراژ می گوید: «دولت می خواهد که شما به اسلام احترام
بگذارید اما اسلام برای شما احترامی قائل نیست.» در تیتراژ پایانی فیلم پیامهایی می
آید در باره اینکه باید ایدئولوژی اسلامی را شکست داد همانطور که ایدئولوژی کمونیستی
شکست داده شد.

 و حالا واکنش‌ها رو بعد از پخش فیلم بخونید:

از ساعت ? شب در هلند مرحله آژیر خطر در این کشور اعلام شده
است. در عین حال، دو انجمن بزرگ مراکشی در هلند که فیلم را دیده‌اند می‌گویند که این
فیلم چندان زننده نیست و تنها کاریکاتوری است از اسلام.

یان پیتر بالکن‌اِنده، نخست‌وزیر هلند در پیام ویژه خود پنج‌شنبه‌شب
این فیلم را محکوم کرد و در بیانیه‌ای واکنش آرام گروه‌های اسلامی هلند را مایه قوت
قلب نامید.

با این حال صحن داخلی ساختمان پارلمان هلند در لاهه بسته شده
و به خبرنگاران اجازه ورود داده نمی‌شود.

در حال حاضر رسانه‌های هلند برنامه‌های ویژه بسیاری در مورد
این فیلم و انتشار آن پخش می‌کنند و کارشناسان و عرب‌شناسان و منتقدان مسلمان در شبکه‌های
تلویزیونی هلند در این باره مصاحبه می‌شوند.

 

شبکه2 تلویزیون هلند بخش‌هایی از این فیلم را لابلای گفتگوهای
خود نشان می‌دهد.

پس از انتشار خبر پخش این فیلم، گروه‌های مختلف اسلامی در هلند
در مسجدهای این کشور گرد هم آمده‌اند تا بتوانند به طور یک‌پارچه دیدگاه خود را در
یک کنفرانس خبری که قرار است فردا یا روزهای آینده برگزار شود ابراز کنند.

شبکه‌های تلویزیونی هلند خواستار گفتگو با شخص خیرت ویلدرس در
مورد این فیلم شده‌اند. خیرت ویلدرس معمولاً از حضور در رسانه‌ها خودداری می‌کند ولی
شب پنج‌شنبه در مصاحبه‌ای با شبکه ? تلویزیون هلند حضور یافت و گفت: "من با خود
مسلمانان هیچ مشکلی ندارم ولی خواستار توقف اسلامی‌سازی هلند هستم. من هیچ مسئله شخصی
با خود مسلمانان ندارم. مشکل من با ایدئولوژی اسلامی است."

حزب سوسیالیست هلند تنها حزبی است که تا این لحظه به انتشار
این فیلم واکنش نشان داده. این حزب می‌گوید: چیز تازه‌ای در این فیلم نمی‌بینیم. این
همان نظرات خیرت ویلدرس است که ما قبلاً می‌دانستیم.

یکی از عرب‌شناسان معروف هلندی که در بسیاری موارد در شبکه‌های
تلویزیونی هلند مصاحبه می‌شود در اخبار اظهار داشت: این تصاویر آشنا هستند و چیز تازه‌ای
نیستند. تصاویر قمه‌زنی شیعیان ضد غربی نیست و تنها مراسم مخصوصی است. ولی باید گفت
که افکار خشونتی در میان بسیاری از مسلمانان رواج دارد.

 

واکنش تلویزیون هلند بعد از پخش

بولتن اصلی خبری ساعت ?? شب شبکه ? هلند در مورد این فیلم گفت:
صحنه‌های آغاز و پایان این فیلم در مورد کاریکاتورهای کاریکاتوریست دانمارکی است ولی
در این فیلم صحنه‌های توهین‌آمیزی نسبت به مقدسات اسلامی دیده نمی‌شود.

ویلدرس در مصاحبه با این شبکه می‌گوید: امیدوارم این فیلم کسی
را در معرض خطر قرار ندهد. این به هیچ وجه منظور من نبوده است.

این فیلم که ساعت ? شب بر روی اینترنت قرار داده شده تا ساعت
?? شب بیش از ? میلیون بار و تا ? بامداد روز جمعه به وقت گرینویچ ? میلیون بار تماشا
شده است.

برنامه این شبکه، با توجه به واکنش انجمن‌ها و گروه‌های اسلامی
هلند که این فیلم را نه چندان زننده توصیف کرده‌اند عکس‌العمل دولت هلند در اعلام خطر
نسبت به فیلم را اغراق‌آمیز ارزیابی کرد.

ویلدرس در فیلم خود از طریق تصاویر و نوشته‌ها این سؤال را پیش
می‌کشد که آیا در آینده نزدیک هلند نیز در اثر "اسلامی‌سازی" چیزی شبیه به
محیط طالبانی افغانستان پیدا خواهد کرد؟ نماینده مسلمانان که در برنامه شبکه ? هلند
مصاحبه شد طرح این سؤال را اغراق‌آمیز دانست.

در این برنامه واکنش یکی از تارنماهای مهم رسانه‌های عربی نیز
نشان داده می‌شود که در آن آمده: ساخت و پخش این فیلم امر مهمی نیست زیرا دست کم
?? درصد از هلندیان با آن مخالف است.

جالب است پس از پخش این فیلم  کتاب قرآن و سی دی ترجمه آن به زبان هلندی طی
دو روز در بازار نایاب شد .


یک فیلم ضد اسلامی دیگر ( حالا هر کی از ننش قهر می کنه می
یاد فیلم می سازه)

احسان جامی، از ایرانی‌تباران مقیم هلند نیز اعلام نموده که
فیلمی ضد اسلامی در دست تهیه دارد. وی که رئیس کمیته مسلمانان پیشین است، اعلام نموده
که فیلمی کارتونی در مورد زندگی پیامبر اسلام در تاریخ ?? آوریل منتشر خواهد کرد.

وی در حال حاضر عضو شورای شهر یکی از شهرهای غرب هلند نیز می‌باشد.

 

به گزارش روزنامه ان.آر.سی هلند، ارگان روابط مسلمانان و دولت
در هلند (سی‌ام‌اُ) که از مهم‌ترین سازمان‌های اسلامی هلند است از این فیلم که هنوز
پخش نشده به دادگاه شکایت رسمی نموده است.

موضوع این فیلم کارتونی، پیامبر اسلام و همسر وی عایشه و روابط
ایشان اعلام شده است.

هانس فان دربروک، وزیر اسبق امور خارجه و از مشاوران ملکه هلند
در مورد این فیلم گفت: "این کار آتش‌افروزی سیاسی است. آتش می‌زنند ولی با خاموش
کردن کاری ندارند." او که چند نقاشی آماده‌شده از این فیلم را دیده این تصاویر
را "تحقیرآمیز و در جهت نفرت‌پراکنی" توصیف می‌کند. 

منبع: رادیو زمانه

یا علی

آقا بیا




 
تگ ها :     Bookmark and Share

شهدای گمیاد و خانواده های گمنام ...........

شهدای گمیاد و
خانواده های گمنام (1)

(مخصوص خانواده های برو
بکس شهید و ......)

 

اول می خواستم از خاطره جنوب امسالم بگم ولی دیدم خیلی از
بلاگ ها این کارو کردن و همه بک جور نوشتن البته تقصیری ندارن هر کی بره اونجا یه
حسی پیدا می کنه که غیر قابل گفتنه برای همین همه اون حس اولیه رو می گن . خلاصه
تا نری نمی دونی چه حالی داره . منم دعا می کنم که هر کی دلش می خواد بره و نمی
تونه بره ( حالا با هر مشکلی که داره مهم نیته) ایشالله تو این سال 87 بره(البته
آخر سال) همین پس یک کم از شهدا و خانواده هاشون می گم  تا شهدا لا اقل خوشحال شن که خانواده هاشون خیلی
غریب نیستن(البته خیلی غریب تر از این حرفا هستن ، هر کسی می تونه به نوبه خودش یه
کاری بکنه) شما هم بخونید و هر کاری خواستید بکنید(گریه ، خنده و .....)

در مقام شهید که هر چی بگم همه می دونن کمه ولی الان باید
به فکر اون خانواده هاشون و بچه هایی که یتیم بزرگ میشن و همش چشم انتظارن که شاید
امروز بابام بیاد و با این فکر سالهاست زندگی می کنن، باشیم. مرحوم ابوافضل سپهر
شاعر این جور شعر ها بود که درد خانواده شهید رو تو قالب شعر بیان کنه . برای
اینکه عیدم هستو اکثرا میرن جنوب برای تجدید پیمان با شهدا بهتره خانواده هاشون رو
هم بی نسیب نگذاریم پس بشنواز نی چون حکایت می کند     از جداییها شکایت می کند

اتل متل یه مادر نحیف و زار و سخته
با صورتی حزین و دستای پینه بسته
بپرس ازش تا بگه چه جور می شه سوخت و ساخت
با بیست هزار تومن پول اجاره خونه پرداخت
اجاره های سنگین خرج مدرسه ما
خرج معاش خونه خرج دوای مینا
بپرس ازش تا بگه چطوری میشه جنگ کرد
با سیلی جای سرخ آب صورتا رو قشنگ کرد
بپرس ازش تا بگه چطوری میشه جنگ کرد
یا اینکه بی رنگ مو ، موی سیاه رو رنگ کرد
وقتی که گفتن بابا تو جبهه ها شهید شد
خودم دیدم یک شبه چند تا موهاش سفید شد
می خوای بدونی چرا نصف موهاش سفیده
بپرس که بعد بابا چی دیده ، چی شنیده
یه روز به دنبال وام ،مامان میره به بنیاد
یه روز به دنبال کار پیر آدم در میاد
هر وقت به مامان می گم طعم غذات عالیه
مامان با گریه میگه جای بابات خالیه
بعضی روزا که توی خونه غذا نداریم
غذای روز قبل رو برا مینا می ذاریم
مینا با غم می پرسه غذا فقط همینه
مامان با گریه می گه بابات کجاست ببینه
وقتی که بیست می گیرم میاد پیشم می شینه
نوازشم می کنه نمره هامو می بینه
می گم معلمم گفت که نمره هات عالیه
مامان با گریه می گه جای بابات خالیه
یه بار گفتم مامان جون این آقا بقالیه
با طعنه گفت تو خونه جای بابات خالیه
تا حرف من تموم شد با دست تو صورتش زد
با گریه گفت ای خدا بی شرفی تا این حد
میگم مامان راست بگو اگه بابا دوست داشت
چرا ازت جدا شد، پس چرا تنهات گذاشت
چشم می دوزه تو چشمام
لب می گزه ، می خنده
بیرون میره از اتاق محکم درو می بنده
رفتم و از لای در توی اتاقو دیدم
صدای گریه هاشو با بابا جون شنیدم
داشت با بابام حرف می زد
چشاش به عکس اون بود
انگار که توی گلوش یه تیکه استخون بود
مرتضی جون می دونم زنده ای و نه مردی
بعد از خدا و آقا ما رو به کی سپردی
دست خوش آقا مرتضی
خوش به حالت که رفتی
ما اینجا مستاجریم
تو اونجا جا گرفتی
خاستگاریم یادته، چند تا سکه مهرمه
مهریمو کی میدی گره توی کارمه
مهریمو کی میدی ، دخترمون مریضه
بیا ببین که موهاش تند تند داره می ریزه
مهریمو کی میدی اجاره خونه داریم
صاحب خونه می گفت دیگه مهلت ندارین
امروز که صاحب خونه اومد بر اجاره
همسایمون وقتی گفت مهلت بده، نداره
یکهو تو کوچه داد زد اینها همش بهونس
درد اجاره داره ، دقش اجاره خونس
به من چه  شوهرت رفت یا که زن شهیدی
خونه اجاره کرده ، یا خونمو خریده
درده دل خستمو فقط برا تو گفتم
چون از تموم مردم به من چه می شنفتم
می گم اجاره داریم ، خیلی مریضه بچه
سایه سر نداریم ،همه می گن به من چه
نگاهاش به عکس باباجونم جون می ده
چادر رو ور می داره موهاشو نشون می ده
صورتشو میذاری رو صورت شهیدش
بابام نگاه می کنه به موهای سفیدش
اشک مامان میریزه رو صورت بابا جون
بابام گریه می کنه برای غم های اون
بابا با چشماش می گه قشنگ مهربونم
همسر خوب و تنهام ، غصه نخور می دونم
اتل متل یه مادر نحیف و زار و خسته
با صورتی حزین و دستای پینه بسته
دستای پینه دارش عجب حماسه سازه
دستایی که شوهرش خیلی به اون می نازه
دستایی که پرچم بابارو ور می داره
توی خزون غیرت ، دستایی که بهاره
دستایی که عین دستای بابام می مونه
نمی ذاره سلاح بابام زمین بمونه
دستی که بچه هاشو بسیجی بار میاره
بذر غیرت و ایمان تو روحشون می کاره
درسته که شوهرش تو جبهه ها شهید شد
درسته که موی اون بعد بابام سفید شد























اما
خون بابا و موهای مادر من
وقتی با هم جمع شدن سیلی زدن به دشمن
سرخ
ی صورت اون سرخی خون باباس
موی سفید مادر افتخار بچه هاست
اتل متل یه مادر خیلی چیزا می دونه
از بی مروتی ها از بازی زمونه
باید فهمیده باشی
چه جوری میشه جنگ کرد
با سیلی جای سرخ آب صورتا رو قشنگ کرد
یا اینکه بی رنگ مو ، موی سیاه رو رنگ کرد
ای که در این حوالی غربت ما رو دیدی
صدای ناله های مادرمو شنیدی
دستو رو گوشات گذاشتی ، چشماتو خیره کردی
زل زدی به مادرم ، فک کردی خیلی مردی
تو که به
زخم قلب مامان نمک گذاشتی
اگه ماما
ن بمیره مادرمو تو کشتی
اگه بابام نبودش هر چی داشتیم می خوردن
مال و منالت که هیچ مادرت رو هم می بردن
اگر مامان بمیره دق می کنم ، میمیرم
پیش و خدا و بابا ، من جلوتو می گیرم

 

برای اینکه پست طولانی نشه و غر نزنن بعضیها  بقیه پست رو دفعه بعد می گذارم تا لااقل اونها
هم به آرزوشون برسن پست بعد یه شهر خیلی با حاله با یه چند تا چیز دیگه پس منتظر
بمونید .

آقا بیا






 
تگ ها :     Bookmark and Share

ولادت پیامبر(ص) و اما صادق(ع)

ولادت با
سعادت حضرت محمد(ص) و اهل بیتش حضرت امام صادق (ع) که باعث این میشه که سال جدید
متبرک بشه را به همه مسلمانان و اسلام دوستان جهان تبریک می گم

rasol.jpgrasol.jpg

 

اول می خواستم فقط تبریک بذارم  یکی یه چیزی بهم گفت به قول بچه ها غیرتی
شدم  ( البته راست می گفتا) می گفت ما به
اندازه ای که به شهدا و سیاست و ..... فکر می کنیم به ائمه خودمون فک نمی
کنیم  البته تقصیر من و تو و اون نیستا
تقصیر رسانه هاست یه چیزی می زنن بالای صفحه همین و بس بابا یه کم بیاین از فضائل
اینها صحبت کنید . سخنرانی پخش می کنن صبح زود و نصفه شب آخه برا کی پخش می کنین ،
اینقدر که به آشپزی بها دادین به دینتون هم بها دادین ؟؟؟؟؟ نه !!! ولش کن الان
نمی خوام دوباره از صدا و سیما بگم  .

فقط خواست کلیشه ای نشه اینطوری نوشتم  البته این نوشته ها از رو کتاب منتهی الاماله ها
یعنی باید قبول کنی منم چند تا چیزاشو نمی دونستم و چند تا که می دونستم تو این
کتاب نبود به هر حال بخونید: (راسی بلاگ کج و معوج هم یه پست ترکیبی زده بخونید بد نیست)

-در ولادت پیامب دو نقل وجود دارد که نقل اول (همون هفده
ربیع) خیلی محکم تر است نقل دون هم دوازده ربیه است.
- ولادت پیامبر نزدیک صبح جمعه همون روز بوده .
- ولادت در اون سالی بود که اصحاب فیل ، فیل آوردند برای تخریب مکه
- ولادت آن حضرت در مکه و در خانه خودشان بود
- امام صادق (ع) می فرمودند ابلیس می توانست تا آسمان هفتم بالا برود بعد از تولد
حضرت مسیح تا آسمان چهارم می توانست بالا برود( از ورود به سه آسمان منع شد) و بعد
از ولادت پیامبر (ص) همون چهار آسمان هم نتوانست بالا برود و به کل تمام شد صعود
به آسمانها
- در زمان ولادت پیامبر(ص) هر
بتی که در هر کجا از عالم بود به رو افتاد ، ایوان
کسری و چهارده کنگره آن افتاد ، دریاچه ساوه که سالها آن را می پرستیدند فرو رفت و
خشک شد، و وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود ، آب در آن جاری شد،
آتشکده فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد ، دانا ترین علمای
مجوس در آن شب در خواب دید که شتر صعبی چند تا از اسب های عربی را می کشند و از
دجله رد شدن و داخل بلاد ایشان شدند و طاق کسری از میان شکست و در حصه شد و آب دجله
شکافته شد و در قصر او جاری شد و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم
منتشر گردید و پرواز کرد تا به مشرق رسید و ......
- آمنه(س) مادر آن حضرت گفت: و الله که چون پسرم بر زمین رسید دست ها را بر زمین
گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد و به اطراف نظر کرد پس از او نوری ساطع شد که همه
چیز را روشن کرد  به سبب اون نور قصر های
شام را دیدم و در میان آن روشنی صدایی شنیدم که کسی می گفت: بهترین مرد را زاییدی،
پس او را محمد نام کن و چون آن حضرت را نزد عبد المطلب آوردند او را بر دامن گذاشت
و گفت: حمد می گویم و شکر می کنم خداوندی
را که عطا کرد به من این پسر خوش بو را
که در گهواره بر همه اطفال سیادت و بزرگی دارد بعد او را تعویذ نمود به ارکان کعبه
و شعری چند در فضایل آن حضرت فرمود.
- در همن لحظه شیطون در بین فرزنداش فریاد زد که همه دورش جمع شدند و گفتن: چه چیز
تو را اینطری خشمگین کرده ای سید ما ، گفت : وای بر شما از اول شب  تا الان ، احوال آسمان و زمین رو دگرگون می
بینم و باید اتفاق عظیمی در زمین افتاده باشد که تا عیسی به آسمان رفته است ، تا
حالا مثل اون اتفاق نیوفتاده است، پس بروید و بگردیدو تفحص کنید. همه رفتند و همه
جا رو گشتن و چیزی پیدا نکردن شیطون ملعون گفت کار کاره خودم است رفت و گشت توی
دنیا تا به حرم رسید دید ملائکه اطراف حرم رو پوشوندن ، همین که خواست داخل بشه یک
دفعه ملائکه فریاد زدن ، برگشت و به صورت یک گنجشک خواست که از کوه حری داخل شود
که بکهو جبرئیل فریاد زد برگرد ای ملعون شیطون گفت : فقط یک سوال بگو امشب چه
اتفاقی افتاده جبرئیل گفت محمد که بهترین پیامبران است امشب متولد شده  شیطون گفت آیا مرا در او بهره ای هست؟ گفت نه!
گفت آیا در امت او بهره ای دارم گفت بله ! شیطمن گفت راضی شدم
- حضرت علی (ع) می فرمایند در آن شب همه دنیا روشن شد و هر سنگ و کلوخ و درختی می
خندیدن و آنچه در آسمان و
زمین بود تسبیح خدا گفتند و شیطان فرار  می کرد و می گفت: بهترین امت ها ، بهترین
خلائق، گرامی ترین بندگان و بزرگ ترین عالمیان ، محمد (ص) است.
- حضرت موسی (ع) می فرمایند:حضرت رسول(ص) چون از شکم مادر بیرون آمدند دست چپ را
بر زمین و دست راست را به سوی آسمان دراز کردو لبهای خود را به توحید به حرکت آورد
و از دهان مبارکش نوری ساطع شد که اهل مکه ، قصر های بصری و اطراف آن را که از شام
است دیدند و قصر های سرخ یمن و نواحی آن را و قصر های سفید اصطخر فارس و حوالی آن
را دیدند و در شب ولادت آن حضرت دنیا روشن شد تا آنکه جن و انس شیاطین ترسیدند که
در زمین چه خبر شده ، ملائکه را دیدند که فرود می آمدند و بالا می رفتند فوج فوج و
تسبیح و تقدیس خدا می کردند و ستاره ها به حرکت در آمدند و در میان هوا می ریختند
و اینها همه علامت های ولادت آن حضرت بود

و اما امام صادق (ع)

-ولادت با سعادت آن حضرت روز دوشنبه هفدهم ربیع بوده
است  در این روز روزه و صدقه و .... خیلی
سفارش شده

- اسم اما صادق رو به سفارش پیامبر گذاشتند «صادق» زیرا اسم جعفر اسم پنجمین فرزند
بوده که با این اشتباه می شده اسم اون یکی جعفر کذای میشه و ادعای امامت می کنه پشتیبانش
هم خلیفه جور زمانه است
- امام صادق (ع) در برهه ای از زمان بود که توانست حدیث های خیلی زیادی نقل کنن و
شاگرد های خیلی زیادی تربیت کنن
فضایل ایشون زیاده و اگه بخواهیم همشو بگیم بیشتر از حجم یه بلاگ کار داره فعلا
برای شلوغ نشدن پست و اینکه بعضی ها غر نزنن که پست زیاد بود و حال نداشتی بخونیم
، در همین حد کافیه ( برای بعضی ها هم زیادی هست)

بازم تبریک می گیم
همه با هم دعا کنیم

آقا بیا




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی