نداي ايران را همين بسيجي هاي ادم كش به شهادت رساندن اي ابله هاي بسيجي يه روز هم نوبت شما ميشه اي ادم فروشها
ممنون ميشم
شما كه ميدونيد بهتونم گفتم وبمو بستم.
ميخوايد ميلمو بدم يا تو وب يكي از دوستام كامنت بذاريد؟؟؟؟
به آنتي بسيجي:
ببين اصلا ربطي به همديگه نداره
تو جواب منو ندادي...
منظور من اينه كه خوب تو كه ميگي نظام ما اينطور و اونطوره..خوب كسايي كه ندا رو پخش كردند پخش كردن اون عكس يا اسم هم مشكل چنداني واسه اونا نداشت(البته اگه واقعا گرفته باشن)
فقط كافي بود يه عكس رو آپلود كنند...به نظر تو اين كار خيلي سختيييييه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببين باشه بر فرض ما همه حرفهاي تو و دكتر حجازي رو قبول كرديم..
خوب تورو خدا يه كم فكر كن ببين با عقل چور در مياد كه اون فيلم اينقد زود تو دنيا پخش شد ولي عكس اون بسيجي كه دكتر ميگه ندا رو كشته و مردم ازش عكس گرفتن و كارتشو نگه داشتن چرا به عنوان قاتل ندا پخش نشد؟؟؟؟؟؟منتظر يه جواب قانع كننده ام....
آنتي بسيجي عزيز
ببين همه ميدونن كه قشر امثال شماها تا تونستيد گند زديد.
ببين من كاري به اين حرفا ندارم چه درست چه غلط ولي شماها مصداق چوپان دروغ گو شديد
يه چيزيم همه عالم و آدم خوب ميدونن همچنين شما
كه اگه همچين قضيه اي صحت داشت امثال جناب موسوي و خاتمي و صد تا آدمه داغون ديگه نميذاشتن تا الآن مردم تو اين شبهه ها دست و پا بزنن
حاله همه داره از اين مزخزفات و ياوه هاي شما به هم ميخوره...
يه لحظه،فقط يه لحظه حال خودتو تو اون دنيا تصور كن...هرچند واسه شماها ترس از اون بالايي معني نداره
در ضمن اين مصاحبه اخيرا انجام شده و در سايت هاي بسياري هم خبرش موجوده .
(جزئيات قتل ندا آقا سلطان به همراه دانلود فيلم)
دوستان عزيز بذاريد خيال همتون را راحت كنم :
دکتر آرش حجازي، فردي که در آخرين لحظات زندگي ندا آقا سلطان کوشيد جان ندا را نجات دهد، در مصاحبه اي با بي بي سي مشاهدات خود را بيان کرد. وي که مترجم، مدير انتشارات کاروان و از چهره هاي سرشناس عرصه فرهنگي ايران است، براي بيان مشاهداتش به خارج از کشور آمده است. حجازي مي گويد روز حادثه، يعني شنبه 3? خرداد، همراه با برخي همکارانش براي مشاهده وقايع اطراف، از دفترش واقع در خيابان صالحي به خيابان کارگر شمالي (اميرآباد) رفته و از آنجا با يورش پليس همراه با مردم به خيابانهاي فرعي گريخته است. در يک متري ندا بوده که صداي تير شنيده است و اندکي بعد، ندا توجهش را جلب کرده که در حالت شوک، به سينه خود مي نگريسته است. لحظاتي بعد، ندا تعادل خود را از دست داده و به زمين افتاده است. سپس دکتر حجازي به اتفاق همراه ندا که بعداً معلوم شد استاد موسيقي ندا بود، کوشيدند ندا را نجات دهند، ثانيه هايي که با انتشار فيلم آن در سراسر جهان، در تاريخ ثبت شد. ندا ظرف کمتر از يک دقيقه پس از تيراندازي مي ميرد. به تشخيص دکتر حجازي که پزشک است، گلوله به آئورت و ريه ندا اصابت کرده بود و خونريزي به مرگ او انجاميد. دکتر حجازي مي گويد تير از جلو به ندا اصابت کرد و از پشت هم خارج نشد. پس از بي ثمر ماندن تلاشهاي اطرافيان ندا براي نجات جان او، اتومبيلي از راه مي رسد و ندا را با آن به بيمارستان مي برند. دکتر حجازي اندکي بعد مي شنود که مردم فرياد مي زنند قاتل را دستگير کرده اند. آرش حجازي به جايي که فريادها از آنجا به گوش مي رسيده مي رود و مي بيند که مردم يک بسيجي را خلع سلاح کرده اند. فرد دستگير شده چند بار گفته است که قصد کشتن ندا را نداشته است. دکتر حجازي تأکيد مي کند بسيجي دستگيرشده تيراندازي به سوي ندا را انکار نکرد اما پيوسته مي گفته است به نيت قتل شليک نکرده است.پس از دقايقي، مردم چاره اي جز رها کردن بسيجي دستگيرشده نمي بينند اما کارت شناسايي بسيج را از او مي گيرند.آرش حجازي مي گويد انگيزه آمدن او به خارج از کشور، بيان اين واقعيات است. شايد يکي از تکان دهنده ترين بخشهاي سخن حجازي، اين جملات در توصيف احوال دروني او بلافاصله پس از مرگ ندا باشد: «براي نخستين بار در عمرم ترس مرگ مرا فرا گرفته بود وقتي مي انديشيدم گلوله اي که ندا را کشت مي توانست به من اصابت کند. و همين ترس از جان خود، مرا شرم زده کرد چرا که لحظاتي پس از ديدن نگاه معصومانه ندا هنگام مرگ، به فکر جان خود افتاده بودم.»اميدوارم اين آقا بسيجي هم بخونند و سعي كنند در زندگي قبل از مطمئن شدن از يك موضوع نظراتشون را راجع به اون موضوع نزد خودشون نگه دارند . به اميد رهايي هر چه زودتر از شر محمود ابن ملجمي نژاد
سلام!
آقا مهديار شما هنوز راجع به ندا خانوم به احتمالات اكتفا مي كنيد؟يعني خبر تازه اي نداريد؟