حنانه جان اگر وبلاگ داري به من بده وبلاگ مهديار خيلي کند مياد. من هم از اينترنت مدرسه استفاده ميکنم و نمي تونم اين همه منتظر بمونم. دلم هم که خونه ، اصلا حوصله نشستن ندارم. دوست دارم برم خونه و به حال خودم و ادمها انقدر گريه کنم . کاش ميشد با گريه غمها رو کم کرد. چقدر اميدوار بوديم ، چقدر اميدوار بوديم. وقتي شاه زندانياي سياسي رو ازاد کرد چقدر اميد داشتيم که ديگه حرف زدن جرم نباشه. تازه امروز رئيس جمهور وعده داده که بذاريد تحليف بشه سرشون رو ميکوبونيم به سقف. بسيج ميليوني ميخواستيم درست کنيم که هيچ کي نتونه به اين مردم ظلم کنه. ميخواستيم بساط شکنجه رو بسوزونيم. ميخواستيم به قول امام حتي کمونيست ها رو هم بپذيريم، الان مداحمون شده حداديان که ميگه زنان حامي موسوي فاحشه بودند ، همشون نطفه حرامند و روحانيون معترض حرام خور. و بعد احتمالا مستمعان فرياد الله اکبر سر ميدن. دلمون خوشه که حاميان مخالفمون رو مسخره کرديم ، ترسونديم و هو کرديم. افرين به ما که زنده ايم.
شهرنو رو خراب کرديم و الان توي زندانهامون ببين چيکار مي کنند. 17 شهريور هم يک روز بود. چقدر خوشحال بوديم.
شمر رو به عنوان بدترين مثال خشونت به کار ميبريم و بزرگترين دشمن امام حسينمون اما يادمون ميره که شمر با بزرگترن خطر حکومتيش يعني امام چهارم کاري نکرد چون مريض بود..................... شمر هم خوشنام شد در تاريخ. حتما در اون دنيا به سرور مشغوله.
دادگاهي ميذاريم که طبق قوانينمون صددرصد باطله و براش هورا ميکشيم وخوشحاليم که با شکنجه اونچه رو که خواستيم از زبان مخالفمون کشيديم بيرون.
کجاست اون علي و نشستنش پيش قاضي دربرابر يک يهودي. کجاست اون قاضي که جلوش علي و يهودي بشينه و بگه علي ،يهودي حق داره .
کجاست اون فرمانده رزمي که لشکري رو به هم ميزنه چون ميفهمه رو اندازي به زور از پيرزني گرفته شده
کجاست اون حرف علي که به اطرافيانش توصيه کرد با ابن ملجم به مهر و عدل برخورد کنيد.
کجاست اون علي که وقتي روش تف کردند شمشير رو گذاشت کنار؟
کجاست اون پابند زن يهودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ محسن و صدها نفر ديگه رو ميکشند و هنوز به پاي پابند زن يهود نرسيدند.
من هم اينجا اعتراف ميکنم ، لزومي هم به شکنجه و کم کردن 20 کيلو در يک ماه و تجاوز نيست. من همين جا اعتراف ميکنم که مملکتم با ظلم پابرجا موند و ما اشتباه کرديم که حرف پيامبرمون رو قبول کرديم.
اشتباه کردم . اشتباه کرديم