مهندس موسوي با اشاره به وضعيت زندانها و نحوه برگزاري دادگاهها افزود: اين وضعيت که از زندانها و نحوه دستگيريها گفته ميشود و يا اين دادگاههاي کذايي که مقابل روي ماست نشان دهنده عمق مشکلاتي است که در کشور ما وجود دارد.
ما انقلاب کرده بوديم که اگر دادگاهي هم داريم، دادگاهي باشد که براي مجرمان باشد، وضعيت روشني داشته باشد، آزادي در آن باشد، وکلا بتوانند حضور داشته باشند و متهم بتواند در يک فضاي آزاد از خودش دفاع کند و قاضي هم به صورت مستقل و آزادانه رأي دهد و همه ملت هم روند قانوني و عادلانه آن را حس کند. چرا که قوه فضائيه اساسش براي اين است که وقتي متهمي دستگير شد و با سازوکارهاي حقوقي و انساني اثبات شد که مجرم است و حکمي در مورد او صادر شد، اين حکم آنقدر قدرت داشته باشد که وقتي اجرا شد مردم از جانب آن احساس آرامش کنند. يعني مردم وجدان کنند که نتيجه کار دادگاه منصفانه و به حق بوده است. ولي الان در مورد اصل اين دادگاه هم جاي سؤال است و مشکلي بر مشکلات پيشين جامعه افزوده شده است. چند معاون رئيس جمهور و وزير و افرادي که لانه جاسوسي را گرفتند و جلوي دوربينها تصاوير آنان را با افتخار نشان ميداديم و راجع به آنان بحث ميکرديم و نماد ايستادگي ما در مقابل قدرتهاي بزرگ بودند، اين افتخار نيست که ما امروز اين جمع را در يک دادگاهي به صورت دسته جمعي، به همراه صد نفر ديگر آنان را محاکمه کنيم.
نامزد دهمين دوره رياست جمهوري در ادامه سخنان خود در ارتباط با حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: کساني فکر ميکردند اگر يک عدهاي از افراد را از احزاب و گروهها که آنان مدعي بودند سران اين جريان اعتراضي هستند بگيرند، حتماً صورت مسأله پاک خواهد شد ولي زنده ماندن اين جريان در سطح ملي نشان داد که حذف فيزيکي و دستگيريها بر اين حرکت اثري نميگذارد و شبکه بزرگي از مردم که نسبت به خطاهاي صورت گرفته معترض است آسيب نديده و به زندگي خودش ادامه ميدهد. آنچه تداوم حرکت سبز مردم را براي بازگشت به قانون اساسي و روح اصيل انقلاب اسلامي تضمين ميکند چنين حالتي است. ما بايد بتوانيم با اتکا به سرمايه ارزشمندي که اين حالت از حرکت مردم ايجاد ميکند و با نظم دادن آن از همه گرايشها و توانهايي که وجود دارد براي تامين سعادت آينده کشور حداکثر استفاده را ببريم.
مهندس موسوي ضمن تشريح تفاوتهايي که در حرکت اجتماعي کنوني مردم با فعاليتهاي سياسي سازماني و متداول وجود دارد افزود: در هويتهاي سازماني معمولا گرايش بر اين است که افراد درون يک سازمان سعي ميکنند، اگر گفتماني را مطرح ميکنند و يا به ايدئولوژي خاصي پايبند هستند در تمام موارد يک نوع اجماعي نسبت به همه اجزا آن ايدئولوژي و اعتقاد يا گفتمان وجود داشته باشد و براي همين معمولا تلاش فوقالعادهاي در درون اين سازمانها صورت ميگيرد که يک نوع انسجام و يکدلي بر روي همه شعارها و همه خواستهها بين افراد به وجود بيايد. آنچه که در انتخابات شاهدش بوديم و از آن بايستي استفاده کنيم و پند بگيريم آن است که در اين انتخابات اجماع بر حداقلها امکانپذير شد و روي آن ايستادگي شد، به اين معنا که اگر يک گروهي ده عنصر داشت که گفتمان مورد علاقه او را شکل ميداد و در يکي از آنها با يک گروه ديگري که آن هم ده عنصر گفتماني براي خودش داشت همراه بود، اينها مي توانستند به همديگر جوش بخورند و جمعي را بسازند.