سلام ... الان بعد اون دو تا کامنت اين کامنتتو خوندم .... اسم اون شخصو برو دادگاه .. شکايت کن ازش .... اگه تهراني .. منم کمکت ميکنم ..... يه داستان ... يه روز يکي به شکل آدم اومد جلو ... آبنبات تو دستمو گرفت .. گفت صدات در بياد ميزنم تو گوشت ... منم ساکت شدم .... از اون موقع از هر چي ادمه بدم اومد ..... داشتان مسخره اي بود آره ... مي بنين همينه ... شخص جاي گروه نبايد گرفت ... مشت نمونه خروار نيست .... يکي به اسم خدا و پيغمبر کلاه برداري کرده به گفته خودت اين يعني خدا و پيغمبر کلاهتو برداشتن ؟؟؟ .. انسان انسانهه .... ممکن الخطاست ... حتي اگه خيلي هم اهل نماز باشه .. بازم شايد دلش خدايي نباشه .... اينکه تو اين مورد کوتاهي از شما بوده فک نکنم شکي باشه .... شما بايد محکم وايميسادين ... حتي لازم شد تو گوششم ميزدين .... ولي تن به ذلت نميدادي ... حاال آقاي عزيز ... ميتوني خودت کار درست کني برا خودت .. 100 تا کاغذ آ پنج برو چاپ کن ... تبليغ کارت .. با اولين کارت پول اون کاغذا در مياد .. خيلي راحت ميتوني با توجه به تواني که داري از صفر شروع کني ... بعد ميتوني مغازه بزني .... بعد شرکت .. کلي کارمند استخدام کني زير دستت ... تو که حرفه اي رو بلدي چچرا نشستي ووو توکل کن به خدايي که مي پرستي برو جلو ... 100 تا کاغذم ميشه حدود پنج هزار تومن ... اگه نداري من بهت بدم ... برم شروع کن ... به قول خودتم همسري داري که ميسوزه و ميسازه .. برو دفترت يکي از اتاقاي خونت .. برو شروع کن .. تا جوو ني از صفر شورع کن که تو پيري به صد برسي .. من اگه حرفه تو رو بلد بودم .. نشسته بودم پاي نت ... نه نياري ها ... ياعلي