با اوجگيري ناآرامي هاي پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري بود كه همفكران دكتر سروش، با اشتياق اعلام كردند: "روح پوپر، بر فراز تهران است." (پوپر ، نظريه پرداز غربي است كه دكتر سروش دلبستگي خاصي به آراي او دارد.) و بدين سان تجمعات گروهي از مردم كه در اعتراض به حق قانوني گروه بزرگتر شكل گرفته بود را تحت عنوان "دموكراسي" تشويق نمودند.
سروش در اين باره گفته بود: "اين اتفاقي که در ايران افتاد و خيلي هم جالب بود يک معناي ويژه اي را نيز از دمکراسي نشان داد. همانطور که مي دانيد بر اساس راي پوپر در دمکراسي مهم اين نيست که شما بتوانيد کسي را نصب کنيد بلکه مهم آن است که بتوانيد او را عزل کنيد. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که آقاي احمدي نژاد را عزل کنند و اين يکي از نماد هاي بارز دمکراسي و جمهوريت در کشور ما بود که موانعي آمد و آن را سد کرد."جاي سوال دارد كه اين چه دموكراسي اي است كه پارا فراتر از قانون گذاشته و نقض قانون انتخابات را به منزله تحقق "جمهوريت" تلفي مي كند و بايد پرسيد:"آيا در كشورهاي به ظاهر دموكراتيك مانند امريكا و انگليس هم مردم قادر به نقض قانون انتخابات، كه به اعتقاد دكتر سروش متضمن جمهوريت است، هستند؟! يا تنها در ايران است كه روح پوپر اجازه بلندپروازي دارد!هرچند در داخل، برخي از نخبگان سياسي با حركت هاي نسنجيده خود، به مثابه سربازي كه در اطاعت از فرمانده خود هر كاري مي كند، عمل كردند و شايد چشم اميد سروش به همين سربازها بود كه بتوانند مقدمات جمهوريت مورد نظر او را فراهم كنند.اما اين اميد ديري نپاييد كه مردم ايران با حضور پرشكوه خود در راهپيمايي روز قدس و استقبال "ويژه" از سربازان مذكور و مريدان ان ها دست رد بر سينه ي اين متوهمان زدند و ثابت نمودند كه در دفاع از حقوق خود، در برابر هيچ تعرض غير قانوني ساكت نخواهند بود و نيازي به احضار روح پوپر هم ندارند.البته آن گروه اقليتي كه دكتر سروش از ان ها به «كل مردم» ياد مي كند، نيز در اين راهپيمايي به گونه اي خاص به چشم ميخوردند. و خاص بودن اين حضور، به دليل شعارهاي متمايز از شعار اصلي اين راهپيمايي و ساير مردم بود كه تنها به واسطه كينه و عداوت با دولت روي كار آمده، عليه دو كشور چين و روسيه سر داده شد.متاسفانه اين اقليت با وجه المصالحه قرار دادن برخي نخبگان سياسي و استفاده از توهم رشد كرده در آنان، به خوبي توانستند در اين مدت، به هر شكلي عرض اندام كنند و در اين ميان با استقبال جريان روشنفكري كه تنها به فكر ياركشي بود روبرو شدند.جاي تعجب است اين نخبگان، كه تمام بيانيه ها و مدعيات خود را با دغدغه ي حفظ و احياي ارمان هاي امام و انقلاب مطرح مي كنند، چگونه پذيرفتند كه روز قدس به ميدان خودنمايي گروهي تبديل شود كه برخلاف نظريه امام در حمايت از قدس شريف، شعارداده و حركت كردند.به هر حال، ساختار شكني اين گروه قليل و حركت هاي خلاف عرف آن ها و متمايز از ساير مردم، بيشتر، دلقكي را مجسم مي ساخت كه قصد جلب توجه ديگران را دارد و البته حركات غير حرفه اي اين دلقك تنها باب دندان كساني افتاد كه خود از چندي پيش سيرك نمايشي و تبليغاتي را براي جولان آن ها به راه انداخته بودند.
به نظر مي رسد پس از اين اتفاقات و شيوع ويروس توهم در برخي نخبگان سياسي، بايد در استعمال تعبير «نخبه» در مورد عده اي تجديد نظر اساسي صورت گيرد.