• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : ولي فقيه يا ولايت فقيه ؟؟ (طنز نامه هادي غفاري )
  • نظرات : 9 خصوصي ، 225 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بنده خدا 

    مهد يار جان سلام دوباره. مي دونم پاسخ دادن به اين همه كامنت سخته مي توني به كامنتهاي من پاسخ ندي من انتظار پاسخ ندارم . مطلب منو كامل نخوندي من گفتم اون همكلاسيمون بسيجي بود و توسط منافقين ترور شد در همون سالهاي 60 و ريش هم نداشت ماجراش هم اينطور بود كه به يك موتوري ايست دادند و نايستاد و تيراندازي شد و شهيد شد. منظورم اينه كه يك زماني بسيج از مردم و كنار مردم بود. آخه اون موقع امام زنده بود .در ضمن گفتي پاش برسه مي زني. راستش من نمي زنم اگه حتي منو هم بزنن چون خون قدرت بيشتري داره تا شمشير. ترجيح مي دم بخورم تا بزنم. آخرين باري كه كتك كاري كردم دوران كودكي بود. از حق گفتي . مي دوني همه دنيا معتقدند حق با اوناست. راستش چه كسي هست كه فكر كنه حق با اون نيست. باز هم باهات حرف دارم البته بعداً برات قصه نمي گم ازت سوالاتي مي كنم. با اين پرسش و پاسخا در زمينه تعريف حق و باطل به توافق نمي رسيم ولي با نظرات هم اشنا مي شويم.حالا چرا به توافق نمي رسيم براي اينكه با هم خيلي تفاوت داريم . از لحاظ سني با هم تفاوت داريم. خب من مال يه نسل ديگه ام . من جنگ ديدم . موشك بارانو ديدم و .... و از خشونت بيزارم . من شكاك هستم هيچ وقت در بست چيزي رو نمي پذيرم صد تا سوال توش ميارم. هيچ وقت چك سفيد امضا به كسي ندادم حتي به مرحوم بابا. بگذريم. تا يادم نرفته دو تا مطلب را بگم: 1- اسم تو عوض كن بگذار مهدي يار چون مهد يار يعني يار گهواره و فكر نمي كنم ي مشترك بين نام مبارك حضرت مهدي (عج) و يار اين مشكلو حل كنه .

    2- بين نوشته هات از اون نقطه ها نگذار . اون نقطه ها مال جملات نيمه كاره است و تمركز ادمو موقع خواندن به هم مي زنه.