• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : هولوکاست شيعي در يمن(موج ويلاگي صعده)
  • نظرات : 9 خصوصي ، 34 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خانواده خلدي 
    سال 61 يا 62 رفعت و صغري خلدي را براي دادگاه صدا زدند. حاكم شرع به آنها مي‌گويد: شما هر دو مهدورالدم هستيد، ولي نمي‌خواهيم هر دو شما را يك زمان اعدام كنيم. داوطلب شويد كه كدام اول باشيد...
    صحنة بسيار تكان‌دهنده، دردآور و از طرف ديگر باشكوهي بود كه زبان از بيان اين ميزان شقاوت وددمنشي كفتاران و گرگهاي هار و درنده خوي اين رژيم از يكطرف و بيان عظمت وگيرايي مقاومت يك خلق كه در وجود آن دوخواهر در آن لحظه متبلور شده بود قاصر است. شايد اين حماسه ها را تاريخ ايران زمين مي‌بايست با طلا بر تاريخچة خود به رشته تحرير درآورد و از اين پاكبازان رهايي مجسمه هاي طلا بسازد و زينت تاريخ خود كند.
    لحظات زجرآور به كندي مي‌گذشت. در دادگاه هر كدام از اين دو خواهر از ديگري پيشي مي‌گرفت. حاكم شرع قرعه را به خواهر بزرگتر مي‌اندازد. هرگز لحظه وداع آن دو خواهر را فراموش نمي‌كنم،چشمانشان برق مي‌زد و در حالي‌كه مي‌خنديدند اشك از چشمانشان سرازير مي‌شد و با تك تك بچه‌ها خداحافظي مي‌كردند. صغري خلدي اول به شهادت رسيد.
    در سال 67 هم رفعت در اثر فشارهاي روحي و جسمي‌ شديد و ازجمله تجاوز و... رواني شده بود. او ديگر كنترلي روي خود نداشت، لذا دست به خودكشي زد. از اين خانواده تعداد ديگري نيز شهيد تقديم آزادي ايران شده است.
    پاسخ

    سلام ... با يه اسمم کامنت بذارين ميخونيم ... آقاي مرگ بر جلاد اوين .... خودتونم باورتون شده و مي خوايد با اسماي مختلف کامنت بذين گه بگين اکثريت هستين .... توهم تا کي ؟؟؟ .... ياعلي