اگر شما شعور را به کمک کردن تعبير ميکنيد پس چهار پايان نيز به دليل امداد رساني به بني بشر بايد داراي شعور باشند.شعور تنها برازنده ان عده از مردم است که با ذهني روشن حق و ناحق را تفکيک ميکنند و فريب قياسها را نميخورند.
6.ايا به نمايش گذاشتن اين مداحيها در رسانه خود تبليغ نيست؟ايا اينکه از اين افراد هيچ گونه هزينه اي بابت اين تبليغ پرداخت نميکنند سوپسيت نيست؟ايا نميشود به جاي اين مراسم بحثهاي ديني و مذهبي و هزاران برنامه ي ديگر پخش شود؟
7.اين موضوع که بنده به هيئت ميروم يا خير امري شخصي است و اعتقادي پس دليلي ندارد انرا براي شما شرح دهم.اما برايم جالب است که شما با سيستم تحليلي ماديتان چگونه دريافته ايد که اسلام شما محمدي است و براي ما خير؟من هم ميتوانم همين اتهام را به شما بزنم.ما در هيچ کدام از اصول دين اسلام نديده ايم که فلسفه ي سياسي جزو اصول ان باشد.ايا شرطي جز اعتقاد به توحيد-معاد-نبوت که اصلي ترين اصول اسلام اند ميتواند تعيين کند چه کسي محمدي هست و چه کسي نيست؟
8.من نگفتم ارباب نبايد به بنده منفعت مادي و معنايي برساند.شما ميتواني انسان معتقدي باشي و بر فرض مثال يک مهندس در اينجا شما با اعتقاد به معصومين که کلا مايه ي برکت اهل زمين اند ميتواني از فيوضات مادي و معنايي برخوردا شوي. بنده ميگويم کسي که در امور مذهبي و ديني فعاليت ميکند و حسين(ع)را ارباب ميداند اگر اين اعتقاد را مايه ي تامين منافع دنيايي قرار دهد و انرا شغلي براي کسب درامد در نظر گيرد نبايد به اين نوکري شک کرد؟ايا اين عين دين فروشي نيست؟ايا نيت او نوکري است؟خير بلکه نيت او تجارت مال دنيا با اعتقاد است.اين تفاوت توکر وارباب من با شماست.
9.اين حديثي که اوردي عزيز من متعلق به زمان قبل از ظهور اهل تسنن بود.پس براين اساس يزيد نيز بايد شناخته ميشد.اين تفاسير شماست که افکار ماديگونيتان را تقدس ميبخشد و باعث امامگرايي مطلق ميشود.عدم پذيرش نظام اسلامي يعني ارتداد؟پس علويان عصر يزيد نيز مرتد بودند.بنظر شما انچه در قران بيان شده اهميت بيشتري دارد و يا حديثي که امکان تحريف داشته؟ايا اولي الامر منکم حتما اخوندها هستند؟قبلا نيز اشاره کردم که دکتر سروش به عنوان روشنفکر ديني شناخته ميشود.