سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

کمبود شدید نیروی سبز و سناریو جذب نیرو به روش سبزک ....

جذب نیرو به روش سبزک

کمبود شدید نیرو باعث جذب نیرو  به سبک سبزک شد

امروز مراسم تحلیف رئیس جمهور بود ..... دوستان سبزک برای به هم زدن این مراسم شاید از دو هفته قبل برنامه ریزی جدی داشتن .... به طوری
که با چند نوع عملیات جلو اومدن .... شب قبل گشت های بسیجیا  که از ظهر روز سه شنبه شروع شده بود و تا آخرین دقایق روز چهار شنبه ادامه
داشت ، محدوده مجلس رو پاکسازی کردن .... از چیزایی که پیدا کردیم و میتونیم بگیم .... فقط گروه ما دو گونی سنگ به همراه 20 حلقه لاستیک پشت مجلس توی پارک یه جای کاملا مخفی پیدا کردیم .... از این بسته ها که کاملا بسته بندی بود و معلوم بود از جایی گرفتن ... گروه های دیگه تو
جاهای دیگه محدوده مجلس پیدا کردن ..... حالا بگذریم از حوادث و چیزایی که شب قبل از تحلیف پیدا کردیم .... در ضمن همه سطل زبانه های دور
واطراف مجلس رو جمع کردن که مبادا سو استفاده بشه ازش .... بریم سراغ سناریو جدید سبز .... از صبح ساعت 6 اماده باش تو محدوده مجلس بود
.... فاصله نیم متر نیم متر  کل خیابونای منتهی به مجلس کل کوچه های منتهی به خیابونای منتهی به مجلس همش پر از بسیجی .... می
دونستیم کسی جرات درگیری نداره تو این وضع .... برا همین بچه های رفتن تو پیاده رو ها و در دل مردم ..... چیز جالبی پیدا شد .... همیشه تو
درگیری ها مردا میان جلو .... ولی این بار زنا بودن .... فقط و فقط زن .... فعالیتشون گسترده بود .... تعدادشون شاید در حدود 50 نفر میشد .... 50 نفر زن پراکنده .... وظیفشون یک چیز بود ..... اگه دختر جوون بود ... بره رو مخ پسرا و اولین دعوتشم برای درگیری بعد از ظهر تو ولی عصر و انقلاب
باشه
..... خیلی هم جالب بود .... چند تاشون که تعقیب شدن تا بفهمیم  کارشون چیه .... میرفتن سلام میکردن به پسره دستشونو می بردن جلو
دست بدن ... البته این کارو همشون نمیکردنا ....بعضیاشون شروع به صحبت میکردن در حین راه رفتن ... و مثلا مخ پسره رو میزدن که سبزک شه و
بیاد تو درگیری ها
..... گروه دوم زنای سن بالا بودن 35 به بالا) بودن که رو دخترا و زنا و مردای سن بالا کار میکردن ... بیشترم رو زنا کار میکردن .... خیلی هم آموزش دیده بودن .... مشخص بود .... هر دو گروه با بچه های ما هم هم صحبت شده بودن .... جالبه صحبتاشون خیلی مضحک بود ... میگفتن این بسیجیای فلان شده رو ببین .... گند زدن تو ملت .... دارن ندا ها سهراب ها روح الامین ها رو میکشن تا من و تو هم جلوشون در نیاییم ساکت نمیشن ... اون بد بختم از همه جا بی خبر میگه خب ... اونم میگه یه تجمع آروم ساعت 4 تو ولی عصره بیا اونجا ..... حالا این شیوه پیر زنه بود .... شیوه دخترا تنوع زیادی داشت .... و متناسب با پسره بود .... جالبه اولین کارایی که میکردن این بود که شماره پسره رو می گرفت می گفت کارت داشتم بهت زنگ میزنم .... فعلا من دارم بعد از ظهر میرم ولی عصر تو هم بیا اونجا ببینمت .... پسره هم شکه میشد یا قبول میکرد یا رد .... ما اونایی که میپاییدیم که چیکار میکنن .... اون پیر زنه که معلوم بود کار کشتس تونست یه پیر زن دیگه رو اضافه کنه به خودش .... اون دخترا هم زیاد خورد تو حالشون نمیدونم چند تا رو تور کرد .... ولی پسرا خیلی میزدن تو حالشون .... این سناریو جدا از همه بحثایی که داره ... اینو نشون میده که کمبود شدید نیرو سبزا رو واداشته به جذب نیرو به شیوه احساسات ..... نه منطق .... اکثر نیرو های سبز احساساتی  اومدن تو ... چون وقتی یک ایرانی با منطق چیزی رو قبول کنه حاضره به خاطرش جون بده .... نه از دور لباس بسیجی ببینه 6 تا پایی فرار کنه .....
سناریو جدید دیگشون که ندیده بودم ... این بود که زنای اصلی گروه سبزک با چادر اومده بودن .... و زیر گروه ها رو میپاییدن خودشونم رو دختر جوون چادریا  کار میکردن ..... وقتی همین پیر زن که گفتم که حرفه ای بود رو گرفتن .... یه زن چادری داد زد ولش کنید .... یکی پسره داد زد نه بابا
بگیرینش .... بعد شک کردیم ... بعد که دستگیر شد اون پیر زنه دنبال اون زن چادریه که رفتیم دیدیم بله .... ایشونم این کارن ... ایشونم دستگیر
شدن ....
داشتم راه میرفتم دیدم یه پسره خمیه زده به دیوار زنش زیر دستاشه .... دقت که کردم دیدم دوربین دستشه داره از سقف مجلس که دو سه تا آدم
با سلاح بودن عکس میگرفتن .... عکس گرفتن از این صحنه ها تو همه جای دنیا جرمه ... کلا از عملیات نیروی امنیتی فیلم و عکس گرفتن جرمه ...
چه برسه به اینکه قدرت رسانه ای دشمن ما بی نهایته ... و به یه عکس میتونه خیلی از ذهن های خنثی رو ضد ما کنه .... وقتی عکسشو گرفت
رفتم جلو گفتم داشتین عکس میگرفتین .... منتظر انکار بودم که ... گفت میخواستم بگیرم نگرفتم ... گفتم میتونم ببینم گوشیتونو  گفتش خواهش
میکنم بفرمایید ..... تا گوشیشو در آورد دستمو  گرفتم رو ال سی دیش هولش دادم تو کیفش گوشی رو .... رو کردم به جفتشون گفتم شما مثل
خواهر برادرای منید .... این عکسی که شما میگیرید وسوسه میکنه بفرستید تو یه سایت ... وقتی فرستادید دشمن شخصیت مجازی میسازه و
میگه مثلا اصغر داشته رد میشده بره بهارستان این اسنایپره زدتش .... (یعنی ندا و سهراب و روح الامین و اصغر) ..... قطعا دشمن خوبی ما رو نمیخواد دلش برا ما نمیسوزه ... وقتی میگه من از این چیزا حمایت میکنم  یعنی داریم خوشحالش میکنیم .... عکسم گرفتین نگرفتین مهم نیست ... کشور مال شمام هست نظام مال شما هم هست ... نذارید دشمن خوشحال شه .... دختره گفت بله حق با شماست ولی میخواستم یه عکس همینطوری برا خودم بگیرم  .... گوشیمو در آوردم زوم کردم رو پشت بود ... آروم گفتم ببین دستش تفنگ شاچمه ایه .... 20 هزار تومنه .... گرفته برای جنگ روانی برای کسایی که قصد حمله داشتن .... مرده اومد جلو گفت برادر دمت گرم .... بسیجی به تو میگن یکی دیگه از دوستات برخورد بدی با ما کرد بالاتر .... گفتم نه بابا ما هم بچه ایم هنوز ...درضمن شمام اگه 48 ساعت گشت پیاده و سواره داشته باشید  از هر چی سبزه متنفر میشید ... همچین عصابت بریزه به هم که به خودی هم میپری .... ولی بگما این دلیل به بی احترامی نمیشه .... شمام یک کم همکاری کنید نذارید دشمن خوشحال شه .... دختره گفت چشم برادر  .... پسره رو بوسی کرد و رفت ....
خلاصه این پروژه دشمن و سبزکا هم نتیجه ای نداد ... چون ته جمعیت بعد از ظهر ولی عصر که جمع شدن شد 100 نفر ... که بعد سریع پراکنده
شدن .... اینو خطاب به دوستانی میگم که میگن ملت خواهان آزادین ... انقلاب دیگر در راه است .... ما وقتی سال 57 انقلاب میکردیم  100 نفر نیروی
شاه بود مثلا هزار نفر نیروی انقلابی .... الان مثلا صبح تو بهارستان .... بیش از 20 هزار نیرو بود .... حدود شاید 100 نفر معترض .... حالا چجوری
میخوان انقلاب کنن ؟؟؟؟ ؟؟؟. .... در هر صورت ایشالله که هم این تعداد کم معترضین هدایت شن و گرنه دستگیر میشن ... هم اینکه این دوستانی
که کور کورانه حمایت میکنن هم یک کم بیان تو جمع کسایی که ازشون حمایت میکنن و بفهمن ملت یعنی چی .... ملت ایران به 100 نفر نمیگن ....
70 و خورده ای میلیون ادم میشه ملت ایران ....
پ.ن: امروز مغازه دار ها و تو کوچه ها همسایه ها حسابی شرمنده کردن .... اینقدر شربت و شیرینی و میوه آوردن برا بچه ها که دیگه نمیدونیم
چجوری تو روشون نگاه کنیم .... دستشون درد نکنه ....
پ.ن: پارسال از اول شعبان تزیین  محله و 6 تا ساختمون دست ما بود .... 15 روزه همشو درست کردیم خیلی هم خوشحال بودیم برای صاحبمون
کار کردیم .... 3 روزم شیرینی شربت دادیم ... امسال هیچ کدوم از این کارا نشد .... هی زنگ میزنن میگن بیا محله خودمون .... اینقدر پیچوندمشون
به هر صورت که دیگه شرمنده شدیم ... ولی به نظرم می ارزید که از کنکورم و کلا دو ماه زندگیم گذشتم که این حوادثو ببینم .... خفت و خوار شدن
هاشمی و دشمنای نظام رو ببینم ... اقتدار نظاممو ببینم .... خدا رو شکر همه رو خدا بهم نشون داد .... همین ....

یا علی

آقا بیا




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی