مظلوم کردنِ ظالمانه یِ امام حسین(ع)
نویسنده:مهدیار در تاریخ 89/9/21:: 8:8 عصر
حماسه فراموش شده کربلا
مظلوم کردنِ ظالمانهیِ امامحسین(ع)
عاشورای حسینی حادثه و رویدادی بود که شاید نمونه آن در تاریخ بینظیر یا لااقل کمنظیر بود از همه ابعاد.این رویداد عظیم سیاسی - فرهنگی،دارای دو صفحه مختلف است.صفحه اول که مهمترین صفحه آن است صفحه سفید و نورانی و سراسر امید و سرافرازی است . صفحه دیگر که آن هم با اهمیت است ولی در عین حال در درجه دوم قرار میگیرد صفحه سیاه و تاریکی است که در آن اغلبِ جریانها،جنگی و جنایی جریان دارد.در روزگارِ ما اغلب صفحهی دوم بزرگ میشود و صفحه اول اگر نگوییم هیچ ، خیلی کم به آن پرداخته میشود و این جزو آسیبهای ماست که همین امر باعث ایجاد شبهههایی در ذهنهای کسانی که نه معاندن نه مخالفن فقط ذهن فعالی دارند ایجاد میشود.صفحه تیره و تاریک حادثه عاشورا یک جنگی بود که در یک طرف لشگر ابن زیاد با حدود 20 هزار سرباز با تجهیزات مکفی و خوب و در طرف دیگر لشگر امامحسین (ع) با 72 نفر صحابه که زنان و کودکان و خانواده امامحسین (ع) هم محسوب میشدند.جنگی شروع میشود انواع جنایاتِ جنگی در این صحرای خشک و سوزانِ کربلا اتفاق می افتد از آب نخوردن چند روزه از بی وفایی برخی صحابه از کثرت انسانی و تجهیزاتی دشمن از اسارت و چندین نوع جنایات دیگر.در این صفحه امامحسین (ع) مظلوم و ضعیف و در عین حال لشگر ابن زیاد قهرمان و قوی نشان داده میشود که میتواند هر چه را که بخواهد بر سر امام فرود آورد و امام راهی جز پذیرش آن ندارد. یزید و شمر و عمر هر دستوری هر تیری که بخواهند میزنند و لشگر 72 نفر امام را یکی پس از دیگری در فاصله صبح تا ظهر به شهادت میرسانند و بعد خود امامحسین (ع) را و بعد حمله به خیمهگاه و زنان و اسارت آنان و بعد قضیه شام . همه اینها مظلومیت امام و قدرت ابنزیاد را نشان میدهد . آیا درس حادثه کربلا این بود؟آیا امامحسین (ع) شهید شد،خون خود را داد که ما بعد از 1300 سال بر مظلومیتِ او بر اینکه چگونه او را سر بریدند گریه کنیم؟آیا پیامبر که بارها و بارها اجر و ثواب "باکین علی الحسین " را مژدگانی دادند ، منظورشان گریه بر مظلومیت حسین (ع) در مقابل اقتدار یزید و شمر و معاویه و ابنزیاد بود؟یا نه؛حادثه دیگری رخ داد که در این صفحه چیزی از آن دیده نمیشود . قرار نیست صفحه تاریک و سیاه را نادیده بگیریم و چشم روی آن ببندیم ولی اینکه تنها از کربلا این صفحه را ببینیم این گناهش به اندازه همان تحریفگرانی است که اگر زینب نبود کربلا را تحریف میکردند.صفحهی تاریک جنگ کربلا صفحهای است که باید در مرحله دوم قرار بگیرد و اولویت دوم ما باشد. امامحسین (ع) در کربلا شهید نشد و خانواد او در شام آنطور سختی ندیدند که امروز ما بر بدنهای بی سر آنها بر سوت و کف اهالی شام گریه کنیم و وقتی اسم امامحسین (ع) میآید اینها یادمان بیاید،مطلقا چنین هدفی نبوده.
صفحه اصلی حادثه کربلا و امام حسین،صفحه نورانی و پر امید و حماسه است.صفحهای که امامحسین (ع) در آن یک مظلوم در مقابل یک قدرتمند نیست،یک حماسه ساز بزرگ است یک "امام" و پیشوای الهی است.زندگی امامحسین (ع) سراسر شور بود و حماسه،حماسه معنی فراتر از شجاعت و مردانگی دارد. حماسه یعنی وقتی یزید میگوید که بیا بیعت کن و با خیال آسوده زندگی کن،محکم می ایستد و میگوید بیعت با تو جز ذلت برای من نیست من عزت را در جهاد در راه خدا میبینم.حماسه یعنی شب عاشورا وقتی همه میدانند فردا سرها به نیزه هست با اقتدار با اصحاب خود صحبت میکند و آنها را به بهشت جاوید مژده میدهد و با این کار شور و حماسه را در دل لشکر خود نهادینه میکند . حماسه یعنی ظهر عاشورا در دل جنگ حسین (ع) و یارانش بدون هیچ اعتنایی بر سر تپهای نماز میگذارند تا اوج قهرمانی و حماسه و مردانگی را به رخ دشمن بکشند و کاری کنند که دشمن اینقدر ضربه بخورد از این حرکت که به نماز حمله کند.حماسه یعنی عبدللهابنالحسن که وقتی شهید شد حسین (ع) به جای غم اندوه و گریه محکمتر ایستاد.حماسه یعنی حسین (ع) که وقتی تکتک یاران و خانواده خود را از دست داد محکم ایستاد و باز روبروی دشمن با اقتدار از خدا گفت از یگانهپرستی گفت از ولایتمداری گفت کاری کرد که دشمن در وجودِ خود احساس حقارت کرد.حماسه یعنی حسین (ع) که اصحاب خود را گونه ای حماسی پرورش داد که هر کدام با یک چرخش شمشیر چندین نفر از سربازان دشمن را فراری میدادند.حماسه یعنی لب به شکایت بازنکردن یعنی گِله نکردن از اصحاب و یاران و خدا و .. یعنی شب عاشورا اخطار دادن به کسانی که هنوز مُردَد هستند،اخطار به کسانی که هنوز به این جنگ به چشم "جنگ" نگاه میکنند که طرفی ضعیف و طرفی قوی است.یعنی پیروزی حتمی به همراه شور و شعور . حماسه یعنی حسینی که تا دم شهادت زیر بار حرف مستکبر نمیرود و مقتدرانه به استقبال شهادت میرود.حماسه یعنی سر حسین روی نیزهها شروع به خواندن کلامخدا میکند.حماسه یعنی سر حسین در جمع یزیدیان اینقدر عذاب بر دل آنها میگذارد که با تَرکه به سر و دهان او میکوبند.حماسه یعنی گودال قتلگاه که سالها یزید و سربازانش را در خواب و بیداری کابوسوار همراهی میکرد.حماسه یعنی آن شور حسینی که زینب را برای جهاد برتر آماده کرد.حماسه یعنی حسینی که رقیه را پرورش داد تا در خرابه شام خواب از یزدیان بستاند.حماسه یعنی غوغای حسین (ع) که در صحرای کربلا یا جسم دشمنانِ خود را منهدم کرد یا روح آنها را.حماسه یعنی حسینی که در آن جنگ نابرابر انسانی با کمال اعتماد به خدا گفت شاید جسم من را نابود کردید ولی روح من تا ابد زنده است.حماسه یعنی زینبی که بعد از عاشورا با یزدیان کاری کرد که طلب مرگ کردند.حماسه یعنی حسینی که حماسه ساخت،نه حماسی شخصی نه حماسه وطن و قومیتی حماسهای ساخت خداپرستانه برای همه یگانهپرستان عالم.حماسهای که تا امروز حسین (ع) را روز به روز زندهتر میکند و یزدیان را روز به روز مفلوکتر. حماسه یعنی حسین (ع) که لب جز به مدح قدرت خدا و پیروزی مومنین باز نمیکرد.حسین (ع) در کربلا مظلوم نبود ضعیف نبود،حسین (ع) در کربلا آب فرات را بر دهان همه یزیدیان زهر کرد.حسین (ع) در کربلا شور بود و شعور و حماسه.
این گوشه خیلی کوچکی از حماسه های حسین بود که ما غفلت کردهبودیم از آن . اگر مظلومبت را در مقابل اقندار و قدرت قرار بدهیم،حسین (ع) قهرمان کربلا بود نه مظلوم کربلا. ولی این مظلومیت نشان از ضعف نیست که ما بیاییم به خاطر اینکه یزیدیان ناجوانمردانه حسین و اصحابش را به شهادت رساندن،به خاطر این گریه کنیم.حماسه حسین (ع) و شور حسین (ع)،در درجه اول مرد عمل میخواهد و بعد "باکین" بر خود را . گریه بر حسین گریه به بیخردی ما است گریه به اینکه چرا جماعتی با اسم اسلام و پیامبر آمدند و مقابل حق و حقیقت ایستادند.گریه بر حسین (ع) درست است که باید به مظلومیت های حسین (ع) باشد که ما اهل کوفه نشویم،ولی گریه اصلی که از سر منطق و عقل است نه احساسات را باید به حال خود و جامعه اسلامی کرد که ذره ای راه یزیدیان آن موقع را ادامه ندهیم و پشت سر امام و ولی زمان خود بمانیم .گریه بر حسین (ع) و تفکر در حماسه حسین تنها راه سعادت ماست
پ.ن: مداحان و برخی سخنرانان ما که دیگه پا از این هم فراتر گذاشتند صفحه سومی در عاشورا درست کردند برای چهره و جمال صحابه امام حسین (ع) و از زیبایی های آنها میگویند و برای اینکه دشمن به این چهره های زیبا تیر اندازی کرده گریه میکنند.البته گاهی نیت ها درست است،ولی مسیر رسیدن اشتباه .
پ.ن: حماسه امام حسین (ع) سراسر درس است.امام حسین (ع) با اینکه میدانست چه میشود با تمام خانواده خود آمد . مثل زمان مباهله پیامبر . امام حسین (ع) مباهله کرد و کسی که برد امام حسین (ع) بود که یادش روز به روز لرزه بیشتر بر اندام دشمن دیروز و امروز میاندازد.آیا وقتی دین خدا در خطر باشد ما هم مباهله میکنیم؟مباهله با چند صد هزار یا چند میلیون از سپاهیان دشمن
پ.ن: دوباره تکرار میکنم که این دو صفحه از عاشورا هر دو مهم هستند ولی اولویت اول با صفحه حماسههاست ولی ما اولویت اولمون رو به مسائل جنایی کربلا میدهیم . این نوشته هم قبلا تو کتاب حماسه حسینی شهید مطهری خوندم که تو این شبها یادم افتاد.
هیئت رفتید ما را هم دعا کنید. صوت وبلاگ مرتبط است با پست ، میتوانید از اینجا (+) دانلود کنید.
یاعلی
آقا بیا
تگ ها : امام حسین، کربلا، حماسه، ظلم، عرف اشتباه
