سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

نامه ای به رئیس جمهور محبوبم!!! تجدید نظر در مورد آقای مشایی ...

نامه ای به رئیس جمهور محبوبم
دکتر محمود احمدی نژاد

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدی

سلام حاج محمود
خوبی؟؟؟؟
رای 24 و نیم میلیونی مردم رو به خودت یا بهتر بگم به اعتقاداتت ، تبریک میگم ...
این پشتوانه عظیم حجم مطالبات مردم رو بیشتر میکنه ... وقتی مردم میان پای صندوق رای و رای میدن که احساس کنن یک جبهه تنها تو میدون نیست
وقتی میان رای میدن که فک کنن واقعا انتخابات بین چند نوع عملکرده .... انتخابات قبلی زیاد این مورد تو چشم نبود .... مردم فک میکردن هر کس رای بیاره یه وظیفه داره ... ساختن تهران و تامین خودش و اطرافیانش .... برا همین اکثر اون20چند میلیونی که کلا رای میدادن فقط کسایی بودن که به نظام رای میدادن نه به رئیس جمهور خاصی .... البته همشونم نه بعضیا رای به شخص میدادن ....
تو این انتخابات دیگه برای همه مشخص شد تغییر واقعی تو نوع اداره جامعس کردنه .... فائزه هاشمی تاییدیه این جمله بود ... ایشون تو یکی از سخنرانی های خیابانی گفتن که ما تو دوران پدرم و دوران اصلاحات رهبر رو توی مسائل کشور نذاشتیم دخالت کنه ، توی 4 سال این آقا دوباره رهبر وارد مسائل کشور شد ... ما باید دست رهبرو از مدیریت کلان کشور ببریم ... و برای همین نیاز به آقای موسوی داریم ...
آقای احمدی نژاد تو این انتخابات جنگ بین  پابرهنگان و مستضعفان و اشرافی گری بود .... مردم تعیین کننده نوع حکومتشون بودن به نوعی .... اگر الان دو باره رای گیری بشه با افشا شدن چهره آقایون موسوی و هاشمی اون 13 میلیون تبدیل به نهایتا 13 هزار رای میشه .... همینطور که تو خیابونا می بینیم جمعیت موافقین موج سبز رو ...
آقای احمدی نژاد شما توی سخنرانی سال 84 در دانشگاه تهران در مورد سوالی که گفتن موقعی که نظر شما با رهبری در تناقض باشه چه میکنید با وجود اینکه سه نامزد دیگه به نوعی غیر مستقیم و مستقیم گفتن حرف ما مهمتره و موجبات سوت و کف و اوووو کشیدن جمع اونجا رو فراهم کردن ، شما با اقتدار گفتید قضیه من و رهبر قضیه مراد و مریده ، ما به یک لبخند ایشون زنده ایم و  جمع حاضر همه شکه شده و مدتی با بهت می نگریستن ...
آقای احمدی نژاد شما رئیس جمهور ملتی ... رئیس جمهو ملت بزرگ ایران ... شما رئیس جمهور مکتبی و ارزش گرای ما هستید ... شما رئیس جمهوری هستید که آخرت خود را فدای دنیا نکردید .... شما رئیس جمهوری هستید که مطیع امر رهبرید ... شما رئیس جمهوری هستید که مظلومان جهان عاشقانه عکس شما رو تو اتاقاشون دارن رو پیرهناشون .... شما خوار چشم دشمنان و ابر قدرتان شدین ... شما کاری کردین که قضیه هولوکاست که هیچ کس جرات حرف زدن در برابرشو نداشت و به یک موضوع القا شده تو افکار عمومی تبدیل شده بود که حرف زدن ضد اون کفر به حساب میومد ... شما در این فضا با دو تا سوال ساده که تو ذهن همه ایرانیا بود رفتید تو دل دشمن ... با این دو تا سوال تمام فلسفه وجوری این رژیم رو زیر سوال بردین ... رفتین تو دل دشمن این دو تا سوالو مطرح کردین و برگشتین و هنوز دارن تو خودشون می پیچن که چیکار کنن .... اجلاس دوربان 2 رو با اقتدار رفتین و تنها رژیم نژاد پرست رو معرفی کردین و حامیانش رو رسوا کردین ... طوری که برای اخلال در صحبت شما چنیدن پروژه در پیش گرفته بودن ... جلسات هفتگی شما به رهبر معرف روابط نزدیک شما با رهبره ... معرف اینه که خلاف بقیه رئیس جمهورا این جلسات تو نظرات شما بسیار تاثیر داره ... و همین جلسات باعث دستور کار قرار گرفتن سیاست خارجی قوی و تغییر در نوع نگرشه ... وقتی در موضوع هسته ای رهبر اینقدر به تنگ اومدن که تو جلسه دانشجویی انتقادشون رو به دولت گفتن شاید تغییر جهت بده ... این انتقادات تو جلسات خصوصی شما گفته شد و شما مطیع امر بودین ...
رای به شما در اصل رای به عقاید شما بود ... رای به شخصیت شما که مطیع بودی ... حالمی مظلومین بودی ...که بزرگترین آرزوی زندگیت خوشنودی مردم و رهبر بود ... و در طولش خشنودی خدا .... بزرگترین افتخارات بوسیدن دست پیرمرد زاهدانی بود .... بزرگترین کارات 20 ساعته کار کردن با شام و ناهار اندک . گاهی کمتر از اندک بود .... ما شما رو دوست داریم ... من وقتی شاهد هجمه سنگین دوستان بر ضد شما بودم ... از درس و کنکورم زدم تا دفاع کنم ... از رئیس جمهوری دفاع کنم که شرایط مالیش با قبل از ریاست جمهوریش فرقی نکرد ... با رئیس جمهوری که اونطور که من میخوام با دشمنم حرف میزنه ... کاری کرده که دشمنم به پام میوفته و درخواست مذاکره میکنه ... این رئیس جمهور عزت داره .... رئیس جمهوری که پروتکل الحاقی رو داوطلبانه و از ترس دادن  قطع نامه بپذیره به درد ملت قهرمان ما نمیخوره ... رئیس جمهوری که خط قرمز رو بذاره شورای امنیت و با منافع ملت کاری نداشته باشه به درد ما نمیخوره .... ایران پیشرفته با عقب نشینی و تسلیم شدن بدست نمیاد .... ایران الان پیشرفتس ...
آقای رئیس جمهور .... ما تو دوران انتخابات به تنها شبهه ای که نمیتونستیم جواب بدیم در مناظره های خیابانی یا میتینگ های دوستانه همین بحث آقای مشایی بود .... همین آقای مشایی که در مورد مردم اسرائیل اظهار نظر کرده بودن ... و اون مردم جنایت کار رو که مثل دولتمرداشون در این ظلم شریکن رو دوست خونده بود ... و جالبه اینقدر بر سر این موضعشون بودن که رهبر  در نماز جمعه به اون با شکوهی که هفته قبل از هفته قدس بود این موضوع رو بیان کردن و گفتن که آقای مشایی اشتباه کرده .... ایشونم نامه ای نوشتن به رهبر که اصلا شبیه نامه های عذر خواهی نبود ... در ضمن از ملت ایران هم عذر خواهی نکردن ...

حالا شاید ایشون عوض شده باشن ... شاید ایشون خیلی خوب کار کنن و به درد کابینه بخورن ... ولی هنوز اون موضوع از ذهن ها پاک نشده ... در دولتی که در مملکت امام زمان و زیر سایه ایشون داره کار میکنه ... بزرگترین حامی دولت هم رهبر جامعس ... چرا باید این آقا بیان معاون اول شما بشن ؟؟؟آقایی که هنوز کنترل زبانشو نداره و تا چند وقت دفاع از اون حرفش میکرد تا رهبر اعتراض کنه بهش و قطعش کنه ...اگه ایشون بد کار میکردن میگفتیم شاید الان خوب کار کنن ... ولی ایشون از پایه اعتقادی مشکل دارن چرا باید معاون اول شما که مسئولیت بزرگیه بشن ؟؟؟؟  این همه آدم شایسته .... چرا ؟؟؟ .... شما تو وبلاگ شخصیتون از دوران جدید خدمت حرف زدین ... از طرح ملی خدمت .... از برنامه جدی دولت برای محروم زدای ... اینا همه بعد اون حجم بزرگ و بلند تبلیغات منفی علیه دولت خیلی روحیه بخض بود ... ما هنوز وقت نکردیم فکر کنیم حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات یعنی چه ... هنوز نفهمیدیم مشارکت 85 درصدی چه افتخاریه ... چون همون آقایونی که دم از قانون زدن از همون شب جمعه انتخابات شروع به بی قانونی کردن تا امروز ... بر طبل دشمن خونی ما زدن و گفتن ما خواهان آزادی هستیم ... در قضیه 18 تیر حضور حماسی داشتن و ثابت کردن که در نقطه مقابل نظامن ... ما هنوز تلخی این حوادث بعد از انتخابات رو داریم می بینیم ... این که شنیدیم شما آقای مشایی رو معاون اول کردید بر این تلخی ما افزود ... ولی بعد از اینکه دوباره یادمون افتاد شما کی هستید امید این بود که ایشون عوض بشن یا دلیلتون برای انتصاب ایشون بیان بشه ....
خلاصه دکتر جون ما همه جوره باهاتیم ... از همین الان دوباره شروع کردیم به ذره بینی تو کارای دولت ... هر اشکالی باشه بهت میگیم ... دیگه نمیذاریم مثل 4 سال قبل اطرافیانت بهت خیانت کنن .... این طرح ملی خدمتت ما رو واردا به کمک میکنه ....

منتظر اعلام تجدید نظر شما در مورد آقای مشایی هستیم


پ.ن: این یه موج وبلاگی یا خروش وبلاگی بود که از اینجا شروع شد ... شما هم اگه وبلاگ دارید برید تو این وبلاگه که لینک دادم اعلام آمادگی کنید و نامتون رو بنویسید ...

یاعلی

آقا بیا




 
تگ ها :     Bookmark and Share

آخرین سناریو با سخنرانی هاشمی اتفاقات بعد از نماز ، شکست خورد!

آخرین سناریو دشمن و پر خرج ترین شکست خورد
با این سخنان،آقای هاشمی تکلیفمون با شما .....

نماز جمعه 26 تیر به جرات باید گفت پر زحمت ترین حرکت دشمن بود .... حرکتی که از شنبه شروع شد و با موافقت آقای هاشمی مبر اینکه حاضر میشه بیاد تو نماز حرکتش شتاب گرفت .... حالا ایشالله نقد صحبت های آقای هاشمی رو تو پستای بعدی میذاریم ... الان اتفاقات رخ داده از صبح جمعه تا نزدیکای عصر .... ما صبح رفتیم کلی سبز پوشیدیم بریم پیش سبزکا .... رفتیم دیدم تو زمین چمن پره .... یه 200 تا سبزم وایساده بودن جلو در زمین چمن .... یه 500 تا هم وایساده بودن جلو در دانشگاه .... شروع که کرد به بسم الله گفتن مکبر نماز .... همه سوت و اوووووو .... بعد دیدن ضایع بازاره  به اینجا میگن نماز جمعه شروع کردن الله اکبر گفتن ... حالا ما رفتیم تو سرک کشیدیم دیدیم خبری نیست .... اومیدم جلو در دانشگاه بین این 500 نفر .... دیگه نزدیکای 12 بود .... من قبلا نماز جمعه رفته بودم ... یعنی حداقلش 29 خرداد رفته بودم ... اینقدر می فهمیدم که سمت راست واسه آقایونه ... سمت چپ واسه خانما .... حالا اون وسط سبزم پوشیده بودیم .. داد میزدیم ... آقایون اینجا .. خانما اونور .... یه پسره با عیال و اینا امده بودن زیر انداز تو سایه میوه و اینا نشسته بودن ... گفتم داداش تو اون چادره که میبینی اونجا جای خانماس ... متاسفانه نمازاش مختلط نیست ... دید سبز پوشیدم گفت راستی؟؟؟ ... گفتم آره دیگه ... بعد گفتم در ضمن با لاکم وضو نمیتنین بگیرین .... وضوخونه خواهرانم اونوره ... چادر گل گلیم از یکی از خواهرا بگیرین ... پاشدن که جمع کنن برن ... گفت حالا نماز چیکار کنیم ... گفتم هر کاری جلوییت کرد بکن ... نماز اولم تموم شد برو ... دست دادیم و با بای ...در ضمن یادشون رفت بهشون تذکر بدن زن نمیتونه جلو تر از مرد وایسه و نماز بخونه .... نمازش باطل میشه ... اگه سمت خواهرا باشن اشکال نداره ولی یک نفر از خانما بیاد جلوی آقایون نماز بخونه نمازش باطله .... حالا عکسا رو ببینید که چند نفر باطل شد نمازشون ... چادرای الکی سرشون کردن ... نماز جمعه خانوادگی اومدن ... با عیال نشسته داره حال میکنه نمازم میخواد بخونه ....

نماز جمعه مختلط امروز 26 تیر تهران

این یکیش بود که برام خیلی جالب بود ... فک کنید کلی از این داستانا داشتیم ... کلا از همین جا دعوت میکنم از خواهران و برادران سبز که هر هفته بیان نماز جمعه ... اقلا روح ما شاد میشه ... بعد سفارش کرده بودن به دختر پسرا که دخترا چادر بیارن یا چادر مشکی بپوشن ... پسرا هم تسبیح ... قیافه ها رو که میدیدی کلی خنده بود ... 67 قلم آرایش کرده بود دختره موهاشم کلی اتو کرده بود جادرم انداخته بود سرش ... فک میکنم بی چادر پوشیده تر بود .... پسرا هم قربونشون برم ... یه پارچه آقا ... دست در دست دوستشون ( جنس مخالف) ... قدم میزدن میگفتن میخندیدن .... چند تا دختر ژیگول وایساده بودن جلو در وضو خونه مردا منتظر آقایونشون ... یه دختره هم صبح که داشتیم میرفتیم از اون وضو خونه مردا اومد بیرون ... همه هم با تعجی مینگریستن ...

نماز جمعه مختلط امروز 26 تیر تهران


اما بعد از نماز جمعه ... نیرو های ناجا و بسیج تو مسیر هایی که از چند روز پیش گفته بودن میخوایم راهپیمایی کنیم متر به متر نیرو وایساده بود ... نیروی های حوزه هام اومدن بعد نماز تو خیابون .... چیز عجیبی نبوده تا الان ... سناریو دشمنو حال کردم .... از این قرص خونا دیدین ؟؟؟ ... تو بازار روسای مشهد میفروشن سه تا 500 تومن ... جدیدا قرصای کفم اومده بود ... کف میکرد دهنت اون دو تا 500 تومن .... ما این قرصا رو بچه بودیم میخوردیم میرفتیم جلو پدر مادرمون همه خون از لب و لوچمون میومد حال میکردیم ... امروز این صحنه ها رو تو خیابونا دیدم .... یکی از بچه ها یه جمع 5 نفره رو زیر نظر داشت .... ییهو دید یه دختره از اون جمع افتاد زمین دهنشو گرفت کف ریخت بیرون .... ما گفتیم یا امام زمان اسید ریختن تو دهنش .... بچه های بسیج اونور خیابون رفتن دورش ... داد زد شوهرمو دستگیر کردن منم زدن و رفتن .... بعد فوش میداد به بسیجیا ... آمبولانس نزدیکش بود رفت بالا سرش ... دید کفه به مسئول بسیج اونور خیابون گفت ( ما اینور بودیم) ... مسئول بسیجه هم به خانمه گفت ما مسئول حفاظت از امنیت شماییم ... جونمونم تو این راه میدیم .... یک کم زنه کوتاه اومد ... بعد دورش خلوت شد بهش گفت این کفا هم خوب نیست ... بعضیاش سرطان زاست ... نخورید دیگه ... دیگه زنه سرشو انداخت پایین سکوت کرد و رفت .... اینو بعد از اینکه اومدیم تو مقر شنیدم ...

 

نماز جمعه مختلط امروز 26 تیر تهران

یکی دیگه ... بعضی از دوستان بسیجی و سبز اشک آرو میزدن ... هنوز هم برید الان (ساعت 6 ) بوش میاد و اشکتون در میاد ... اولش میسوزه بعد سرخ میشه چشم بعد اشک میاد .... حالا یه دختره کلی سرخ شده بود و اینا اومد سمت ما گفت فلان شده ها کورم کردین ... بردیمش بقل پیاده رو نشست و کاغذ آتش زدیم که دودش بره تو چشمش خوب شه سریع ... دیدم اصلا چشمش قرمز نیست ... صورتش خیلی قرمز شده بود ... فک کنم برا این بود که دماغ و دهنشو گرفته بود و سخت تنفس میکرد .... ولی هیچ نشونی از اشک آور نبود ...
یکی دیگه ... پسره اومد گردن یکی از بسیجیای موتور سوارو گرفت انداختش زمین ... گروهی حمله کردن به سه تا موتور ... یکیشو گرفتن .... میخواستن کبریت بزنن .... دو تا به اصطلاح جوجه بسیجی باتون گرفتن بالا دویدن سمتشون ... حدود 15 تا بودن د فرار .... مثل چی فرار کردن ... ما هم نمیتونستیم جلو خندمون رو بگیریم .... بعد یکیشون افتاد تو جوب ... فک کنم پاش پیچ خورد ... دستشو گرفت رو چشاش گفت آی چشم .... سوختم ... یکی یه چیزی در گوشش گفت ... یکی دیگه بعدش رفت گفت ... پاشود رفت .... ملت میخندیدن ....

نماز جمعه مختلط امروز 26 تیر تهران

یکی از تکنیکای ترسوندن این بچه سوسولا .... که همشون از دم بدون استثنا از این تی تیش مامانیا بودن اینه که وقتی جمعن حدود 10 نفر ... گاز الکی با موتور بدی ... مثل چی فرار میکنن .... گاز میدادیم ... ییهو می دیدم از جمعیت 15 نفری که داشتن شعار میدادن 2 نفر موندن دارن می دوئن ... بقیه رفتن تو رستوران و مغازه های اطراف ... اون دو نفرم میگفتن ما کارین کردیم ... ما که کلی جلو خودمونو گرفته بودیم نخندین ... ییهو دیگه تحملمون تموم شد و از ته دل میخندیدیم ..... خدا خیرشون بده ...
جالبتر اینکه میدویدن یه مشت میزدن تو صورت یه بسیجی تنها بعد که بسیجیه میکرد دنبالش میرفت تو اتوبوس های بی آر تی بخض بانوان ... ملتم نامردی نمیکردن .... میرفتن کنار میگفتن ایناها .... بچه ها هم دستگیر میکردن ....
از همه جالبتر واسه من این قرصای خون و کف بود .... خیلی طرح قشنگی برای مردم فریبی بود .... وقتی پیاده میرفتیم ... من همیشه عقب می افتادم ... چون علاقه شدیدی به صحبت کردن با مردم دارم .... تا یکی یه چیزی میگفت که مخالف من بود ... سریع باهاش صحبت میکردم ... یکیش مثلا یه خانم مسنی بود میگفت تو جای پشر منی ... پسر منم مثل تو لباس می پوشه و ماهاشو مثل تو سیخ میکنه .... ولی چرا مردمو میزنی ... یه فیلم نشونش دادم ... گفتم مادر من دو قدم برید پاینتر ببینید دارن چه فوشایی میدن ... پسر شما اگه یکی به شما توهین کنه بوس میکنه اون طرفو ؟؟؟ ... گفت راست میگی .... بعد دعا برای موفقیتم تو زندگی کردو و رفت ... یه مرده گفت تو چرا ؟؟ ... تو که قیافت به اینا نمیخوره ... گفتم هر کس چشم چپ بندازه به ولایت جونمو میدم که از ولایت حمایت کنم .... هم مرده تعجب کرده بود هم خانم بچه هاش .... یه فیلمم براش فرستادم گفتم ببین قشنگه .... اونم رو بوسی کردیم و بای بای ....
در مورد بچه بسیجیا ... البیه 40 درصدشون .... امروز عصابشون خورد بود .... خیلی بهشون گفتم اخلاق اخلاق اخلاق ... ولی خب تا حدودی حق میدم .... فوش ناموسی هر کسیو خشن میکنه ( ایرانی البته) ... هر کسیو جوشی میکنه ... خیلی کمن کسایی که فوش میخورن و به جاهلیت طرف مقابل میخندن ... این یعنی صعه صدر ... در ضمن من گفتم بسیجی حق اشتباه نداره وقتی به اسم بسیج میاد بیرون ... برا همین همه کسایی که بد اخلاقی کردن با مردم قصاص میشن ...
داستان زیاده از امروز .... چقدر خندیدیم .... تو کامنتا بعضیاشو میگم ....
پ.ن : آقای هاشمی هم خرما رو دوست داره هم خدا رو .... از اونظرف میگه قانون فصل الخطاب ... از اینور میگه هر کس به انتخابات تردید داره حق داره ..... آقای هاشمی مردم احمق نیستن که بگن خب شما گفتی قانون فصل الخطابه پس خوبی .... فک میکنی با این سیاست بازیا مردم گول میخورن .... منتظر واکنش مردم باشید .... اطرافیان دلسوزتون نذاشتن اون بیانیه انتشار پیدا کنه که آبروی شما نره ... حالا خودتون ... بدتر از اون بیانیه ؟؟؟ ...
پ.ن: جمعیت علی رغم یک هفته تبلیغ و حتی آموزش نماز برای نماز اولی ها ... با استقبال خیلی کمی همراه بود ... یادمه 29 خرداد  نماز جمعه به امامت رهبر بلوار کشاورز جای سوزن انداختن نبود ... امروز تا چهار راه اول طالقانی هم نیومد .... به میدون فلسطین هم نرسید ... تازه با اینکه جمع ها مختلط بودن ... یعنی هم حزب اللهی بودن هم سبز .... حالا بشمرید طرفدارای موسوی رو که با توبوس دیروز از تبریز و اصفهان و کرمانشاهو شیراز و مشهو ..... اومده بودن ..... من برام یه اثبات بود که به چشم خودم دیدم ....

یا علی

آقا بیا




 
تگ ها :     Bookmark and Share

از میر حسین 67 تا موسوی 88 ( بازخوانی تاریخ سیاسی موسوی)!!

باز خوانی تاریخ سیاسی میر حسین موسوی .....
از میرحسین 67 تا موسوی 88
!!

وقتی ماجرای استعفای میر حسین موسوی رو بازخوانی میکنیم که بدون هماهنگی به امام یا مسئولین نظام  انجام شد ناخود آگاه یاد  اقدام مصدق در 25 تیر 1331 میوفتم ... البته بررسی این دو حادثه نیاز مند بررسی شخصیت های این دو ایست که برای ما نسل سومی ها که 20 سال انزوای میر حسین رو شاهد بودیم کار سختیه .... ولی این تحرکات اخیر و بیانات ایشون نقاب از چهره ایشون گشود ..... میر حسین وقتی اعلام حضور در  انتخابات کرد خیلیا خوشحال شدن ... ایشون اول خودشو  مستقل از هر حزبی نامید ... در آن زمان که بین مهدی کروبی و محمد خاتمی اختلاف بود برای کندیداتوری از طرف جبهه دوم خرداد برخی میر حسین موسوی رو هل دادن تو این جریانات که این جریان با رهبری محمد خاتمی مهار شود .... محمد خاتمی که با سه سفر استانی متوجه استقبال سرد مردم از وی شد و بحران ایجاد شده در جبهه دوم خرداد روز به روز زیاد تر میشد .... خود استعفا داده و میر حسین موسوی را کاندید کرد .... میر حسین موسوی که تا الان بازیچه بوده هنوز دلائلش برای ورود به انتخابات در هاله ای از ابهام بود که با هماهنگی های انجام شده در جلسات مجمع روحانیون این ابهامات رفع شد  و دلائل بحرانی شدن وضع کشور معرفی شد .... این از آنجا مهم است که میر حسین هیچ وقت نگفت که چرا در دوره سازندگی و دوره حاکمیت دوم خرداد احساس خطر نکرده بود علی رغم وضع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی با اون وضع ..... جریان دوم خرداد که خیلی معتقد به میر حسین نبود با استعداد ایشون در کارشکنی و ساختار شکنی مواجه شد و سریع ایشون رو کاندید خود معرفی کرد .... میر حسین موسوی زود تر از آنچه که فکرشو بکند استقلال سیاسی خود رو از دست داد ...سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ... حزب مشارکت ... اعضای افراطی حزب کارگزاران ... مجمع روحانیون مبارز ... و برخی وابستگان آقای هاشمی هدایتگر  جریانات آقای موسوی شدن .... از همه مهدمتر نخ آقای موسوی دست آدمی بزرگتر از این ادما بود ....

میر حسین 67 تا موسوی 88 کمیته جنگ روانی انتخابات شکل گرفت ... مشاوران ایشون در اون کمیته مشغول کار شدن ... وظیفه اصلی و تنها وظیفشون این بود که دولت رو  متهم به فریب ، تهمت و دروغ کنند .... کار به جایی رسید که اولویت تمام سخنرانی های میرحسین سیاه نمایی وضع موجود و مقصر بودن دولت نهم در این وضع سیاه کنونی بود .... اولین مورد سیاه نمایی در بین تمام دیده های مردم  رو میشه در اولین کلمات اولین مصاحبه تلویزیونی با مردم و متهم کردن صدا و سیما به خاطر اینکه توی این 20 سال سراغ ایشون نرقته .... اینگونه حجمه تهاجم همه جانبه به دولت  شکل رسمی تری به خود گرفت .... این در حالیه که رئیس جمهور منتخب در اولین نطق ها و فیلم خود اصلا کار به رقبا نداشت و به مسائل 4 سال گذشته و پیشرفت های کشور اشاره کرد ....
با این هجمه تخریب علیه دولت که جریان دوم خرداد با رهبریه میر حسین آغاز کرده بود دو نامزد دیگه اساس کارشون رو به سیاه نمایی و تخریب دولت گذاشتن ... تداوم این کار باعث شد احمدی نژاد هم لب به سخن بگشایه و در اون مناظره تاریخی برگی از اسناد رو به مردم بگه ... میر حسین موسوی با صفحات زیادی از تهمت و دروغ ها به دولت وارد صحنه شد ولی خواست خدا قرعه به نام احمدی نژاد خورد و او مناظره رو شروع کرد .... احمدی نژاد با تاکتیکی که اتخاذ کرده بود از همون اول میر حسین رو به هاله ای از ابهام برد  .... این تاکتیک تا حدی موثر واقع شد که میر حسین تمرکز خود رو از دست داد و از کلمات بیهوده بارها استفاده کرد و به تناقض گویی شروع کرد .... این مناظره نتوانست هواداران میر حسین رو راضی کنه و طبق نظر سنجی های معتبر بعد از مناظره رای های میر حسین به شکل چشمگیری به سوی احمدی نژاد  روانه شد ....  اتاق جنگ روانی میر حسین که این شکست رو دید کوتاه نویومد .... شروع به تبلیغات کرد که رئیس جمهور رو دروغگو جلوه بده ... اگرم دقت کنید میر حسین از مناظهر بعدی خودش دولت رو به دروغگویی متهم میکرد ... طوری شد که میر حسین مجبور به ساخت آمار بیدون منبع شد و با این آمار دولت رو دروغگو جلوه داد و مناظره بقیه نامزدها هم به تریبون 90 دقیقه ای برای حمله به دولت تبدیل شد حالی که نماینده دولت که رئیس جمهور باشه اونجا نبود ....

وقتی میر حسین موسوی و اتاق جنگ روانی که جمعی از مشاورین وی تو اون اتاق کار میکردن به اتفاق رسیدن که میر حسین شکست خواهد خورد سناریو جدید در دستور کار قرار دادن .... ترویج ادعای تقلب در انتخابات گام جدیدی در روزهای پایانی بود ... این سناریو از ماه ها قبل که متوجه پیروزی احمدی نژاد در انتخابات شده بودن شروع شده بود .... این سناریو تا جایی پیش رفت که در ذهن اکثر هوادارانش افتاد که اگر میر حسین رای نیاورد حتما تقلب شده .... در شب جمعه انتخابات میر حسین موسوی نخش کشیده شد و لب به سخن گشود و خود را پیروز انتخابات معرفی کرد و یکشنبه برنامه جشن رو هم اعلام کرد ....فردای انتخابات با اخباری که رسید خبر از یک حادثه بی نظیر در جمهوری اسلامی و مشارکت 85 درصدی مردم و رای 24 و نیم میلیونی به یک رئیس جمهور دهن همه مدعیان رو باز گذاشت ...
سناریو جدید با این اتفاق در دستور کار قرار گرفت .... تقلب گسترده در انتخابات و دوم اردوکش خیابانی ....  این دو سناریو به هم گره خورد و به سوی انقلاب های مخملی کشیده شد .... این در حالی بود که میر حسین و اطرافیانش جز ابطال چیزی نمیخواستن ... باز این درحالی بود که میر حسین هیچ دلیلی برای ابطال ارائه نداده بود ... محسنی ارژه به میر حسین میگه اگه دوباره برگزرا کنیم انتخابات رو چی ؟ ... میر حسین جا میخوره و باز میگه نه .... با این نه گفتن یعنی من برای بر اندازی اومدم نه برای کمک به نظام ....میر حسین موسوی که بارها مدعی قانون گرایی شده بود در مقابل شورای نگهبان که طبق قانون بالاترین و عالیترین مرجع نظارت بر انتخابات هست ایستاد و جامعه را به سوی هرج و مرج و دو دستگی کشاند .... اتاق جنگ روانی همچنان فعالانه این جریان اغتشاشات را از داخل رهبری میکرد ....  و نهایتا با وارد کردن خساراتی به اموال عمومی مثل بانک ها اتوبوس سطل زباله  ماشین و خونه ها کار خود رو ادامه داد ...
کسی که قرار بود در راس قوه مجریه قرار بگیرد باید در مقابل قانون متواضع و فقط قانون را اجرا کند ... با این رفتار میر حسین  صلاحیت وی به عنوان شخصیتی دو رو و بازیچه قدرت های داخل و خارج از کشور زیر سوال رفت ..... در ضمن در مناظره ها ایشون دولت رو به قانون گریزی متهم کردن .... بهتر بگم قانون جمهوری اسلامی .... ایشون با شخصیت واقعی بعد از انتخاباتشون نشون دادن شدت شستوشوی مغزی و طوطی وار سخن گفتنشون رو ....
سخنان رهبری و موضع ایشون در اون نماز جمعه تاریخی به همه ثابت کرد بار دیگر رهبری توان خاموش کردن این گروه رو دارد .... درخواست رهبر از شورای نگهبان برای بازشماری آرا شوک جدیدی برای بالادستان میر حسین بود که شدت سلامت انتخابا ت رو تا این حد و نظار ت بر اون رو تا این حد باور نداشتن و در مغزشون نمیگنجید ....  که این امر در بیانیه آخر میر حسین کاملا مشخص است .... بیانیه 5 و 6 میر حسین که روزهای 30 و 31 خرداد صادر شد خبر از شرایطی بدتر از بنی صدر برای ایشون بود .... این در حالی بود که اعضای اتاق جنگ روانی که اکثرا اعضای افراطیه سازمان مجاهدین و حزب مشارکت و مجمع روحانیون بودن به میر حسین دیگه به گزینه یکبار مصرف نگاه میکردن که تاریخ مصرفش در انتخابات تموم میشه ... برای همین از هر روشی برای بر اندازی به رهبری نمادین موسوی استفاده کردن .... میر حسین موسوی هم شایستگی خود را در ساختار شکنی و ایستادن مقابل خواست ملت به همه نشان داد و مجمع از اینکه خاتمی برای این دوره انتخاب نشد ابراز خوشحالی کرد .... برمیگردیم به نامه امام ره که در پاسخ با استعفای میر حسین نوشتن

« همه باید به خدا پناه بریم ، و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سو استفاده کنند . مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت .... ( 67/6/15)

آنروز میر حسین طی نامه ای به امام نوشتن
« محضر مبارک مقام رهبری حضرت امام خمینی مد ظله العالی ضمن تقدیم سلام و تحیات پیام پدرانه و هشدار دهنده حضرت عالی را به گوش جان شنیدم اینجانب عزت و مصلحت را در تبعیت از مقام معظم رهبری میدانم و استعفای خود را که با انگیزه دلسوزی برای اسلام و انقلاب و مصلحت کشور تنموده بودم ، پس میگیرم . مسائل و مواردی که چاره جویی آنها را به مصلحت کشور میدانم ، حضورا عرض میکنم و در هر حال مطیع امر رهبری به عنوان یک مرید و مقلد بوده و هستم »
امروز  هم شاهد گله رهبر عزیزمون از آقای موسوی هستیم بودیم ...

انتظارمون اینه که باز هم آقای موسوی همچین نامه ای به رهبر بنویسن و ضمن جداسازی خود از مشاورینش در اتاق جنگ روانی و دور کردن خود از این درگیری ها بار دیگر ثابت کند که در هر حال مطیع امر رهبری به عنوان یه مرید و مقلد هست ....  اگر چنین شود همه مردم خوشحال میشون ... و اگر همچنان به رفتارهای متناقض خود ادامه دهند مردم رفتار بدتر از بنی صدر با ایشون خواهند داشت و ایشون تا تاریخ هست مورد نفرین و خشم و غضب مردم خواهند بود .... به امید اینکه ایشون راه خود را از منافقین و دشمنان اسلام و انقلاب جدا کنن ...
یا علی
آقا بیا 




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی