سلام،در مورد مباحثي كه بيان كرديد بعدا بيشتر نظر ميدم...راجع به اطلاعاتي كه خواستيد :راستشو بخوايد همونطور كه گفتم قبل از انتخابات اصلا سرم به سياست گرم نبود برا همين هيچ وقت خيلي دقت نميكردم تو داشگامون جو چه طوريه كه مطمئنا بگم مخالفا بيشترن يا موافقا ولي چيزي كه به نظر من ميرسه اينه كه خيلي از بچه ها اگه مخالف نباشن موافقم نيستن يه جورايي سرشون بيشتر تو درس و زندگيه خودشونه ولي موقع انتخابات چيزي كه بيشتر به چشم من مي اومد بيشتر مخالفاي دولت بودن خيلي از بچه هايي كه از لحاظ اخلاقي هم قبولشون داشتم اين طوري بودن البته برعكسش هم بود تو نظر من كسايي كه طرفدار بودن بيشتر بسيجيا و كله گنده ها مثلا دختر سفير سوريه(الان نميدونم بازم باباش سفير هس يا نه ،چيزيه كه بچه ها ميگن) مناظره هم چن بار تو سالن دهشور بود ولي اون قد شلوغ بود كه نشد برم تو ببينم جو كدوم وريه راستي يادم اومد يه انتخابات نمادين هم بركزار شد البته من توش شركت نكردم اون موقع هنوز گرم نبودم ولي بعد كه نتيجه اعلام شد موسوي 75 درصد احمدينژاد تو مايه هاي 27 كروبي هم 2 تا 3 درصد راي آوردن رضايي رو هم حساب نكرده بودن ، 25 خرداد هم صبح كه رفتيم قضيه لغو امتحانات رو جويا شيم بچه ها حسابي از قضيه حمله ديشب به كوي عصباني و غيرتي بودن از دانشكده علوم حركت اعتراضي شرو شد تا رفتن پزشكي و بعد هم فني و جاهاي ديگه خيلي از داشجوها به اين اعتراض ملحق ميشدن خيلي ها هم ميترسيدن برن ولي ميخواستن استادا هم بودن بچه ها بعدش ميخواستن برن تحصن واسه استعفاي رهبر رئيس دانشگامون ،رهنورد هم كه اومد جلوي مسجدمون واسه اينكه خبر بده به راهپيايي عصر مجوز ندادن( يعني اومده بود برا اطلاع دادن )بچه ها كه شنيدن كلي واسه رفتن مصمم تر شدن البته يه عده ايشون كه حسابي ناراحت بودن ،هم اتاقيم تو دانشگا ديده بود كسي كه با باتوم بدنش كبود شده بود و به بقيه نشون ميداد وقتي اينو واسم تعريف ميكرد اشك تو چشاش ميومد تازه طرف كاره اي هم نبود اين اطلاعاتيه كه من دارم دوس داشتم بيشتر كمك كنم ولي در همين حد ميدونم تو بسيج دانشگا هم رفت و آمدي ندارم ولي يكي از دوستام كه خودشو قبول دارم عضو خيلي فعال اونجاس هميشه تو همه جاهاي سياسي مذهبي هس اگه ميخواي ازش راجع به بسيج اونجا بپرسم،مويد باشيد يا حق