به نام يزدان پاک او که بشر را در وجود آورد از خاک واعتلا دهنده ي بشر است از حضيض ذلت به اعلا درجه عزت .او که آدمي را مسلح به سلاح عقل گردانيد تا در برابر مهالک هستي مدافع خويش باشد و در طريق عقبي قدم گذارد و در اين طريق نظر بسوي حضرت حق دارد که در مقابل مصائب دنيي دني هيچ فرياد رسي جز حضرت خداوندي مساعدت نکند مر ايشان را.
القصه شيخي را ميشناسم که خويشتن را از شيوخ مدبر روزگار ميداند و کارها کند کار کردني و در جهت بيان خصوصيات خويش دير گاهي است که به طرق مختلف دست زده تا گوهر گران وجود خويش را به زور هم که شده به عوام بنماياند نماياندني. اين شيخ گرانقدر چندي پيش در مقام دلسوزي و مهر از اندازه بيرون خويش نسبت به افراد مغشوش الحال محبوس افاضاتي را طي نامه اي گران مرقوم فرموده نزد شيخ الخوارج واصل نمودند و شکوه از حد بردند، آنگونه که صداي خاص و عام را بر آوردند که: اي شيخ اين ها چه بود که بر زبان براندي ؟ باري اين وجيزه به رويت همگان در داخله و خارجه رسيد و آن شد که نبايد. يقينا مستحضريد که اين افراد مغشوش الحال محبوس که شيخ ما از سر درد براي حقوق آنها ندا سر داده است چندي پيش همانند اعوان و انصار شعبان بي مخ تهران قديم، تهران جديد را به چه مصيبتي کشاندند و تصميم داشتند تا سکان مملکت و کليد حکومت را به آن خرگوش نازنين بيست سال خفته سپارند که هنوز هم که هنوز است خميازه هاي گاه و بيگاه کام مبارک ايشان را رها نميکند تا لحظه اي به تعقل درآيند و از سر تدبر سخن برانند اين بماند تا در وقت خود بر سر آن باز آييم. اين شيخ الطائفه خوارج(داخلي و فرنگي)در مصاحبه با نشريه اي پيرامون اين مرقومه هاي پر طمطراق افاضه فرموده اند که:«در مورد نامه ها يکي از خصوصيات من اين است که اگر بناست نامه بنويسم،پيش کسي نمي روم و چيزي نمي گويم،مي دانم که اگر بروم و چيزي بگويم حرفي درست مي شود ،وسؤالي پرسيده مي شود،و توصيه اي مي شود و نهايتا بايد به آن توصيه عمل شود،به همين خاطر قبل از انتشار نامه پيش کسي نمي روم.»
قطع به يقين متوجه شده ايد که شيخ قصه ما چقدر حازم و دور انديش اند و خود به تنهايي نامه هاي جنجال بر انگيز را مي نگارند و در اين راه از احد الناسي طلب مساعدت نميکنند چه اينکه حوصله درد سر ندارند و بيشتر دوست دارند دردسر بيافرينند آن هم محض خاطر اينکه هم ميهنان گرامي روز بي ماجرايي را سپري نکنند وروزگار را يکنواخت پشت سر نگذارند به طور کلي و من حيث المجموع ايشان از حرف و حديث درست شدن و سؤال مطرح کردن دل خوشي ندارند و توصيه را بر نمي تابند چه اينکه الزام آور است و مانعي بر سر بر آورده شدن مطامح قلبي ايشان ونيز وزنه اي روي دل مبارک که نميگذارد هر چه اين دل تنگ ميخواهد بگويد وعقده گشايي کند در نهايت وقت شريف عزيزان را زياده نسپريم و در حق شيخ دعا کنيم که حزم و تدبير ايشان آنقدر مضاعف گردد که به جاي اجراي حد مر وجود مبارک ايشان را به سر حد اعدام که منتهاي آمال داغداران است برساند به منه و کرمه. گراميان مخاطب جهت وقوف هر چه بيشتر بر مرقومه هاي ارسالي شيخ به نشاني که در ذيل مي آيد مراجعت نماييد اميد که گره گشا بوده باشد.
