چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ mojdeh 
گاهي حقايقي هست که يافتنش و رسيدنش و دريافتش سخته. گاهي حقايقي مثل روز روشنه. گاهي براي اينکه بگي روزِ ، لازم نيست خودت رو بکشي و مثال بياري، کافيه بلند شي و بري پرده رو کنار بزني.
اين که کروبي راست ميگه يا دروغ در برخورد ادمي که خواهان راستيه تفاوتي نميکنه. ادمي که دنبال راستيه با شنيدن اين اخبار هراسان به اين فکر ميکنه که بايد بفهمم راست بود يا نه. به هردري ميزنه. از هر کس ممکن مي پرسه. ميبره بهشت زهرا سر قبرهاي بي نشون، به اون که سريع انکار ميکنه شک ميکنه. ادمي که به دنبال حقيقته اگه بشنوه که سعيده و ترانه اي وجود داره از هيچ کوششي براي جمع اوري اسنادش دريغ نميکنه. مبادا راست باشه و اون شريک اين جنايت وحشتناک باشه. مبادا راست باشه و اون شريک ادمهاي متجاوزي باشه که براي حفظ قدرتشون به هر دري ميزنند که بگن نه دروغه.
آدمي که دنبال حقيقته مي دونه که زندگي ادامه داره. حقيقت به زودي مشخص ميشه هرچقدر که سعي کني نابودش کني. هرچقدر اسيد استفاده کني. اما فکر ميکنه که من با اين بار گناه ِ باور کردن دروغ و اين بار گناه همراهي با دروغگو چيکار ميکنم. نکنه حرفي ، کلامي ، حرکتي کرده باشم به نفع جنايت کار. لبخندي در تاييد کارش، سکوتي در قبال جنايتش .
اينکه سريع جنايت ها رو انکار کنيم کار ساده ايه. اما اونکه جسد سوخته هموطنش رو حتي يک بار تصور کنه از پا نميشينه تا اينکه کشف کنه کدوم جنايتکاري اينکار رو کرده. کشف کنه که نکنه من در حد خودم در اين جنايت دست داشتم. اونجايي که براي ترسوندن مردم باتوم به دست کنار خيابون ايستادم و جرئت دادم به جنايتکار که سعيده ها رو ببره . کسي که دنبال حقيقته هرگز با شنيدن جنايت انکارنميکنه تمام توانش رو براي فاش ساختن حقيقت به کار ميبره.
کسي که دنبال حقيقته ، کسي که ادعاي بندگي خدا رو ميکنه ،بنده هيچکس ديگه نميشه و اول از همه به فکر عدالت براي مخالف خودشه. کسي که دنبال راستيه با ديدن قيافه زيدابادي سراسيمه ميگه اين دشمنه اما چرا اينطور عين مرده ها شده؟ کسي که دنبال راستيه و ادعا ميکنه محمد رو دوست داره با شنيدن "ادعا"ي زيدابادي که روزها در قبر بوده سراسيمه انکارش نميکنه که سراسيمه به دنبال کشف حقيقته. کسي که دنبال حقيقته در حمايت از هيچ چيز جز روشن شدن درستي پافشاري نميکنه.
علي گفت مبادا وقتي من مردم ،مبادا وقتي من مردم با قاتل من بي مروتي کنيد. آقاي خامنه اي ميگه جنايات کهريزک و کوي دانشگاه اهميت چنداني نداره.
علي گفت اگر کسي از غصه خلخال پاي زن يهودي جان دهد به شهادت رفته است. آقاي خامنه اي گفت : اتفاقات کهريزک ( بخوانيد تجاوز به زندانيان، کشتار زندانيان ، سوزاندن اجساد، سلولهاي انفرادي ، ژيلا بني يعقوب ، زهرا کاظمي، دخترک دانشگاه زنجان، محسن روح الاميني ، سعيده پور اقايي ، اشکان ، ندا ، ............. هيچ کدام از يک خلخال بي ارزش با ارزش تر نيستند) مهم نيست.
شما حق داريد که تا جايي که مي توانيد از هرچه ميخواهيد دفاع کنيد. و عاشقانه صحبت از تسليم محض (نه البته دربرابر خدا بلکه در برابر غيرخدا) بودن حرف بزنيد. اما فکر نکنيد که بار "احتمال وجود سعيده" و نه حتي قطعيتش از روي دوشتون برداشته ميشه. هرکس به تناسب کمک هرچند کوچيکي که به عاملان اينکار کرده، يا در انکار چنايت کرده باري رو تا اخرين لحظه عمر بردوش خواهد کشيد. اون دنيا که ميگن خلال دنداني گرفتارت خواهد کرد. بار سعي در انکار جنايت احتمالي در حق يک انسان (مهم نيست محسن باشه يا سعيده ، ندا باشه يا اون بي نام و نشون خفته در زير تل خاک بهش زهرا)
اوني که دنبال حقيقته وقتي ميشنوه که سه تا فقط ترانه هست و در همون گزارش از چهار تا ترانه نام برده ميشه ، شک ميکنه. وقتي ميشنوه که خانواده ترانه صحبت کرده در تلويزيون براي حفظ "نظام" مجبور به دروغ گويي شدن ، شک ميکنه به طائب که چه کرده که انقدر سراسيمه دنبال محو کردن همه ترانه موسوي هاست.
کسي که دنبال حقيقته وقتي ميشنوه رئيس نيروي انتظامي ميگه کسي در کهريزک کشته نشده، احمدي نژادميگه "جنايات کهريزک " کار دشمنه ، طائب ميگه هرکي کشته شده بسيجي بوده، خامنه اي ميگه با عاملين جنايت (اگرچه بي اهميت) برخورد ميشه ، اون ميگه مننژيت گرفتند ، مرتضوي ميگه سرش خورده به چاي محکم .... شک ميکنه به اين همه تناقض. شک ميکنه به اين همه دورويي و درد.
ادم شجاع ادمي نيست که تا اخر عم روي يک عقيده با يسته ، ادم شجاع ادميه که شجاعانه دنبال حقيقته.
ادمي که دنبال حقيقته شک ميکنه. شک کردن و پرسيدن فقط مختص ادميه که دنبال حقيقته.
گاهي داستانهاي غمگين چقدر زود تکرار ميشن و چقدر غمگين تر که هيچ کس گويا قرار نيست از اين داستانها درسي بگيره.
سالها پيش استادي برام از داستان علي و کشته شدنش در مسجد ميگفت. ميگفت که مخالفان علي هميشه براي اينکه قدرت منطق دربرابر علي رو نداشتند با توجيه اينکه "علي نماز نميخواد" مردم رو از علي دور ميکردند. هروقت صحبت اين بود که علي چرا بده و چرا اشتباه ميگه ، سريع و فوري جواب ميشنيدند که علي نماز نمي خواند و حرام مي نوشد. (چقدر اشناست اين اتهامات) تا اينکه علي در مسجد به دست مسلمان افراطيي به نام ابن ملجم شمشير خورد. ميگن ابن ملجم نمازهاي شبش معروف بوده. اما نکنه اينه که وقتي مردم ميشنون که علي زخم برداشته مي پرسند کجا ؟ و جواب ِدر مسجد همه رو متوجه حيله دشمنان علي براي دور کردن مردم از علي مي کنه.
مثال بعدي دادگاههاي استالينه. استالين به عنوان خونخوارترين فرد در تاريخ بشر شناخته ميشه . ميگن ميليونها نفر به دستور شخص استالين اعدام ميشن. استالين سالها بعد از انقلاب روسيه که کاملا قدرت رو در دست ميگيره دادگاههايي راه ميندازه با حضور صدها نفر از کساني که خيلي هاشون اتفاقا در انقلاب روسيه همرزم بودند. چيزي که در دادگاهها بارز بوده اين بوده که اين افراد تحت شکنجه هاي وحشتناک روحي و جسمي که قرار گرفته بودند در دادگاهي که معمولا بايد از خودشون دفاع کنند، بارها بلند ميگفتند ما به مردم و رهبرمون خيانت کرديم. ما رو ببخشيد. يکي از کساني که حاضر نميشه قسمتي از بيانيه نوشته شده توسط استالين رو بخونه از دادگاه بيرون ميره و فردا وقتي وارد دادگاه ميشه فرياد ميزنه من خائنم من رو بکشيد.
مثال سوم : وقتي دشمنان پيامبر عمار ياسر رو ميگيرن ، عمار ياسر زير شکنجه از پيامبر و دينش اعلام بيزاري ميکنه. وقتي بعد ازمدتها ازاد ميشه و خجل پيش پيامبر مياد ، پيامبر ميگن دستي به سرو گوشش ميکشه و ميگه بر تو هيچ حرجي نيست. که براي نجات جان عزيزت درست انجام دادي.
مثال چهارم: در زمان تفتيش عقايد کليسا ، کليسا انسانهاي بسياري رو به خاطر مخالفت با کليسا به بدترين شکل از بين ميبره. اما باز هم مخالفان ديکتاتوري کليسا شجاعانه بلند ميشن و مخالفت ميکنند که شما نماينده خدا نيستيد. کليسا اعلام ميکنه که تمام کتب غير ديني بايد سوزانده بشن. هرکتابي که باعث بشه به کليسا شک کنيد بايد با نويسنده اش و خواننده اش سوزانده بشه. اقاي خامنه اي گفته علوم انساني و کتبي که باعث شک کردن به اسلام (بخوانيد شک کردن به من و فکر کردن ) بشه بايد منع بشه.

من انچه شرط بلاغ است با تو مي گويم
تو خواه از سخنم پند گير خواه ملال