ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ چاوز 
رفيق خوب به اين مي گويند، آدم بايد رفيقي داشته باشد که وقتي همه دنيا تنهايش گذاشتند، باز هم رفيقش را ول نکند، واقعا چاوز رفيق بي نظيري است، وقتي صدام حسين تنها مانده بود و هيچ کس را نداشت، همين چاوز تا فهميد که شيعيان عراق و کردها را کشته است، فورا به ديدارش رفت. همين چاوز وقتي فهميد تورم در حکومت رابرت موگابه به 56 هزار درصد رسيده و موگابه ادعا کرده جانشين خداست، فورا سراغش رفت و نگذاشت تنها بماند. همين چاوز رفيق باز وقتي متوجه شد که فيدل کاسترو افتاده به بيمارستان و چنان قاطي کرده که ممکن است فضاي سياسي کوبا را باز کند، بلافاصله رفت به عيادتش و به اون نشان داد که فيدل تنها نيست و هيچ لزومي ندارد که بخاطر احساس تنهايي فضا را باز کند.

همين چاوز عزيزوقتي متوجه شد شورشيان فارک براي مبارزه با دولت کلمبيا هروئين قاچاق مي کنند، فهميد که نبايد رفقايش را تنها بگذارد و رسما از آنها حمايت کرد و گفت آنها رفيق ما هستند، تروريست نيستند. و همين چاوز پيرهن قرمز وقتي يقين کرد که پوتين رئيس مافياي روسي است، و همه دنيا پوتين را تنها گذاشتند، فورا به ديدارش رفت. به اين مي گويند رفيق خوب، همين چاوز براي هفتمين بار درست در زماني که همه دنيا دولت احمدي نژاد را تنها گذاشتند و مطمئن شد که در ايران تعدادي کشته شده اند و کودتا شده، فهميد که احمدي نژاد واقعا برادرش و آقاي خامنه اي حداقل عمويش است، اگر پدرش نباشد.

رفيق خوب در اين دنياي دون و پست، خودش نعمتي است. آدمي که ماه رمضان که همه خارجي ها مي دانند نبايد به کشورهاي اسلامي سفر کنند، براي هفتمين بار خودش را به تهران رسانده، و بخاطر رفيق اش به مشهد رفت، آن هم در زماني که آيت الله منتظري و صانعي و اميني و جوادي آملي و رفسنجاني حق بيرون آمدن از خانه شان را ندارند. به زيارت امام رضا رفت و نزديک بود با طناب خودش را به ضريح ببندد تا مسلمان بشود و رفاقتش را با برادري عوض کند. از همه اينها گذشته نه تنها به زيارت حرم رفت، بلکه افطار هم کرد و نه تنها افطار کرد، بلکه وعده ظهور امام زمان را هم داد. ديگر از يک رفيق چه مي خواهيم؟ اين رفيق مان که از کمونيسم بريده است، از هر جاي ديگر هم لازم باشد مي برد. پزشک که داريم، بيمارستان هم که داريم، يک شهادتين بگويد، ختنه سوراني برايش بگيريم و تمام کنيم برود. مردم خودمان که از دين برگشتند، حداقل يک نفر را مسلمان کرده باشيم.