با سلام،
يکي از بازديد کننده هاي شما به نام مي نوش گويا براي من پيامي دادند:
"فقط همينو از طرف من به خشيار بگو:تو نه ميدوني تاريخ چيه!نه ميفهمي عشق يعني چي!نه مي فهمي خار در چشم و استخوان در گلو ....نه متوجه اي من المومنين رجــالُ صدقوا ما عاهدو الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا وحي منزله و كيا رو ميگه!مهدويت هم براي شما خواب و خرافه و براي ما يك آرمانه آقاي محترم! "
اگر اشتباه کردم و ايشون من رو خطاب قرار ندادند که هيچ...اما اگر منظورشون با من بوده 1- من خشايارم نه خشيار. 2- متاسفانه در هر دو طرف،چه موافقان عقايد صاحب اين وبلاگ و چه مخالفانش اين ادبيات محترمانه (!!!) بسيار رواج داره.توي خيابانها که زبان کوکتل و سنگ و آتش و چماق و قمه و گلوله شده...در اين محيط مجازي هم گويا انگشتان بعضي از افراد به چماق تبديل شده و بعضي ديگر چاه فاضلاب!البته اين ادبيات "چماق محور" تا حدي در نوشته هاي مدير وبلاگ هم وجود دارد.اميدوارم با منطق بيشتر ناخواسته تحت تاثير جو لجن پراکني رسانه هاي دولتي و غيردولتي قرار نگيريم. 3- سؤالات من در نظرات قبلي ام چه ارتباطي به مساله مهدويت داشت؟! 4-به نظر ميرسد ايشان هم به تبعيت از افرادي که بي محابا همه را از دايره تنگ خودشان ميرانند بي هيچ ترسي از آخرت بي هيچ فکر و سندي (که اتفاقا مدير وبلاگ علاقه خاصي به آن دارند) من را نفهم خطاب ميکنند.البته در محيطي که همه چيز را هر که دستش ميرسد سند ميزند عجيب نيست که سند عشق و تاريخ و حضرت ولي عصر(عج) هم به نام ايشان زده باشند و گويا ما هم بي نصيب مانده ايم!!! 5- من سوالاتي مطرح کردم و مدير وبلاگ هم جواب دادند.برخي را قبول کردم و برخي را نه.در مورد توهين به آقاي هاشمي حق با ايشون بود و اتهام متوجه پسران ايشان از طرف آقاي احمدي نژاد مطرح شده بود.اما اينکه من صرفا از ايشان قبول کنم که مدارکي هست و نميشه رو کرد پس بايد قبول کنم که آقايان موسوي و کروبي هم مدارکي داشتند در مورد تجاوز که ضبط شده! 6- در ضمن از ندير وبلاگ ممنونم که قسمت نظرات را باز گداشته اند.
پايدار باشيد.