تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ انتي مخملك سبز 
بهشتي

نقش عليرضا بهشتي و الويري در مرده دزدي

به نقل از ثانيه : «آن روزها که پسرم تازه در جريان انقلاب شهيد شده بود، در کنار تمامي کساني که براي تسليت گفتن به منزل ما مي‌آمدند،‌ حضور مداوم نيروهاي سازماني منافقين در منزل - که هرگز پسرم در طول مبارزاتش آنها را نديده بود - ‌بسيار براي من جالب بود.»

اينها بخشي از گفته‌هاي فردي است که فرزندش در روز 21 بهمن سال 57 به شهادت رسيده است. وي به مي‌گويد: نمايندگان منافقين با آوردن هديه‌هاي مختلف به ما مي‌گفتند که فرزند شما رابطه نزديکي با سازمان مجاهدين خلق (منافقين) داشت و سازمان به داشتن چنين نيروهايي افتخار مي‌کند.

پدر اين شهيد ادامه مي‌دهد:‌اين موضوع در حالي اتفاق مي‌افتاد که فرزندم هرگز نامي از افراد اين سازمان نمي‌برد و حتي دوستان نزديک وي هم منکر رابطه فرزندم با اين سازمان مي‌شدند.

گفت‌وگوي پدر اين شهيد بيانگر واقعياتي در خصوص رفتار و تاکتيک سازمان منافقين براي ربودن و مصادره شهداي انقلاب اسلامي به نفع خودشان است. حتي اين گروه براي رسيدن به اهداف خود تا آنجا پيش مي‌رفتند که خود را به جاي خانواده شهدا معرفي مي‌کردند و پيکر شهدا را تحويل گرفته و به نام خود دفن مي‌کردند و طبيعتاً مراسم اين شهدا توأم با سخنراني وابستگان اين گروهک براي تبليغ و ترويج تفکرات خودشان بود.

درست 30 سال پس از اين وقايع، امروز در حالي شاهد نبش قبر اين رفتار از سوي جريان شکست خورده در انتخابات هستيم که اکثر رفتارهاي صورت گرفته توسط اين جريان الگوبرداري نويني از همان رفتارهايي است که در سال‌هاي پس از انقلاب از طرف سازمان مجاهدين خلق شاهد بوديم.

انتشار ليست 72 نفره کشته‌شدگان وقايع اخير که تعدادي از نفرات نام برده در ليست زنده از آب درآمدند، ادعاي دفن گروهي اجساد قربانيان در بهشت زهرا، ادعاي کروبي در خصوص تجاوز به زندانيان و در نهايت ادعاي خوراندن قرص به محمد علي ابطحي براي اعتراف کردن(!) همه جزو حرکات و رفتارهايي است که براي اذهان تاريخ شناس،‌موضوع جديدي محسوب نمي‌شود و ريشه در جنگ رواني منافقين عليه نظام اسلامي دارد.

بررسي رفتارهاي کميته پيگيري وضعيت کشته شدگان که توسط ميرحسين موسوي و مهدي کروبي تشکيل شده نشان مي‌دهد که اين کميته تلاش زيادي کرد تا نقش بنياد شهيد(!) را در خصوص کشته شدگان حوادث اخير ايفا کند، اما زماني که متوجه شد تعداد اين افراد در حدي نيست که بتوانند در اين زمينه مانور دهند و پروپاگانداي خود را تکميل نمايند، تصميم گرفتند تا نه تنها به مصادره امواتي بپردازند که هيچ ارتباطي با جريانات اخير ندارند، بلکه با معرفي قبور برخي تازه درگذشتگان، پروژه مرده دزدي مجاهدين خلق را نيز به مرحله اجرا گذاشته تا شايد بتوانند از طرح 72 تن سازي موفق بيرون بيايند.

به کارگيري اين تاکتيک‌هاي فسيل شده سازمان مجاهدين خلق که گرايش سياسي آنها به سمت مارکسيسم بر هيچ کس پوشيده نيست توسط کساني که ادعاها و رفتارهاي ليبراليستي آنها در بين مردم و جامعه شهره شده بود، بيانگر کدامين واقعيت است؟ آيا رسيدن به قدرت براي اين گروه هدفي است که براي تحقق آن حاضر هستند تاکتيک‌ها و عقايد هر مکتب و گروه سياسي را به عاريت بگيرند؟