خوابش بخير ، مگر نه كه ما شيعه زاده ايم تا آخرين نفس ، به پاي علي ايستاده ايم
مولا بيا كه جان به لب عاشقان رسيد
سيد علي به راه شما ، ديده تر شده
مولا بيا كه خسته از اين داغ غربتيم
جانا بگو كه موسم ختم سفر شده
اين نامه اي كه از سر سوز و گلايه هاست
بحر طويل بوده ، كمي مختصر شده
ما مردمان كوفه نبوديم و نيستيم
اين سينه ها براي تو مولا سپر شده
بازآ دگر پناه دل خسته ، العجل
حالا كه پاي ثانيه ها خسته تر شده
بوي قلم گرفته دگر دست رخصتي
كز هجر تو هزار ،قافيه اش پر شرر شده
يك صفحه پر ز واژه براي تو چيده ام داغ فراق تو به دل و جان خريده ام