امروز روزه خوبيه، روزيه که حکومت اسلامي به خاطر حفظ منافعش به طرف يک آخوند فارق التحصيل از حوزه علميه قم لنگ کفش پرتاب مي کنه و اين نشون ميده که اين حکومت چقدر ذليل شده!

امروز دوستانمون توي خبر گوزي فارس خيلي خوشحالند که تصاويري از برخورد خشونت آميز برادران بسيجي با آقاي کروبي گرفتن و روي سايته قشنگشون گذاشتن، تصاويري از پرتاب لنگ کفش به طرف آقاي کروبي. داستان لنگ کفش پرت کردن به طرف مخالفين به تازگي در ميان گروه خاصي در جهان محبوب شده و گويي نمادي مدرن از فرهنگ سنگسار در دين مبين اسلام است. ما هم از ته قلب خوشحاليم که اين حکومت ارزش ها و مقدساتش را اين گونه به گه مي کشد.
اين اساتيد الاغ اصلا به اين موضوع دقت نمي کنند که حمله کردن به آقاي کروبي، در اصل حمله کردن به نظام است و ايشان براي اين حکومت حکم يک چوب دو سر گهي را دارند.
بيائيد فرض بگيريم که آقاي کروبي واقعا يک منافق، خائن، وطن فروش و دست نشانده آمريکاست تا در ايران کودتاي نرم ايجاد کند:
آيا نبايد ريد به آن حوضه علميه که منافق تربيت مي کند؟ آيا نبايد ريد به سر حکومتي که يک جاسوس آمريکائي دو دوره رئيس مجلس آن بوده است؟ و مهم تر از همه آيا نبايد ريد به سره حفاظت اطلاعات و دستگاه هاي مربوطه مملکتي که يک جاسوس آمريکائي در آن مملکت نامزد انتخابات رياست جمهوري مي شود؟ آن هم براي دو دوره. پس منافق بودن آقاي کروبي فقط بي لياقتي اين حکومت را در کشور داري ثابت مي کند و نه چيز دگر.
مگر نه اينکه حضرت آلت اللاه خامنه اي در خصوص تقلب در انتخابات فرمودند که همه چيز بايد از راه هاي قانوني پي گيري شود؟ اگر آقاي کروبي به قول شما مجرم است، چرا دستگير و محاکمه نشده؟ اگر مجرم نيست، چرا يک شهروند ايراني نبايد با امنيت و آرامش از نمايشگاه مطبوعات ديدن کند؟