نه! اميدي به شما نيست، حقارت، آزادهرچه خواهيد بگوييد جسارت، آزاد آبروي وطنم يوسف بازار شده ستثمن بخس ، فراوان و تجارت ، آزاد
شيختان با همه شيريني و شهرآشوبيفتويِ فتنه فرستاد : شرارت ، آزادراه بر مشت گره کرده ي مردم بستيدتا به دشمن شود انگشت اشارت، آزاد حرم از دست حرامي نگرفتيم که بازپيک و پيغام فرستيد که غارت، آزاد پاکدامن وطنم را به کسي نفروشيدخاصه اين فرقه ي از قيد طهارت، آزاد بي وضو زائر اين خاک نبايد! چه کسيگفته اين قوم نجس را که زيارت ، آزاد؟الغرض معني آزادي اگر اين باشدوقت آن است بگوييم اسارت آزاد(ميلاد عرفان پور)