تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ Persian 

هرکه هستي ،باش
؛اما باش،
در اين عاشورا

ماههاست که سفر سختي را با هم شروع کرده ايم ، سفرمان طولاني است و سخت يادت مي آيد؟
کنار هم از تجريش تا راه آهن ؟
دلمان مثل گنجشک مي تپيد از خوشحالي که همه هستيم و
از نگراني که “مبادا؟”، يادت هست؟
مبادا شد ؛ يادت هست ؟
آن صبح که ناباورانه آن وقيح آمد و رذيلانه گفت: که رايمان را دزديده؟
يادت هست ؟
گفتيم مي رويم بيرون کنار هم باشيم ته دلمان چقدر ترس بود
که مبادا آن وقيح واقعا فصل الخطاب باشد.
و همه بهت بوديم.
ظلم بسيار ديده بوديم اما وقاحت و دروغي به اين بزرگي و
تجاوزي چنين دردناک به شعورمان کمتر. يادت هست؟

خبرها خوب نبود بسياري از دوستانمان را همان روز اول گرفتند. موبايلهايمان را قطع کردند تا شايد بيانديشيم که بيشمار نيستيم در اين خشم.يادت هست؟ يادت هست آن دوشنبه ؟.
يادت هست که چطور در گوشمان خواندند “حق تير دارند نرو” و ما با
قلب گنجشکيمان تا انقلاب رفتيم و ترسيديم که مبادا تنها باشيم؟

يادت هست وقتي من تو را و تو مرا و ما دوستانمان را ديديم اشک ريختيم؟

يادت هست همديگر را در آغوش کشيديم و
آرام گفتيم:
“نترسيد ما همه با هم هستيم” يادت هست ؟؟؟؟
ما بيشمار بوديم و اين بيشماري دروغگوي وقيح را چقدر ترساند؟
يادت هست؟
يادت هست گفت مي کشم و کشت؟
يادت هست ندا وقتي گفت “سوختم ” و دلمان را سوزاند سوختنش؟
يادت هست سهراب را ؟
محسن ؟
اشکان ؟
ترانه ؟
يادت هست کيانوش را ؟
يادت هست ؟
يادت هست که چقدر دلمان ميخواست فرياد بزنيم اما سکوت کرديم و
اين سکوتمان آن دروغگوي بيشرم را چطور کر کرد؟ يادت هست؟ يادت هست وقتي وقيح دروغگو به التماس افتاد؟ يادت هست؟


وقتي دوستانمان را به نمايش واداشتند تا شايد دهان زيباي دوستانمان
از وقاحت دروغشان کم کند؟
يادت هست که به چشمان ابطحي ،
به دستهاي عطريان فر و
به دهان حجاريان نگاه کرديم
و در دل گفتيم خدا به
همراهت دوست دربند سبزم. يادت هست؟

يادت هست به مظلوميتشان چه گريستيم و
به بزرگيشان چه افتخار کرديم؟

يادت هست دنده هاي شکسته سحرخيزمان چه کرد با ما؟
يادت هست؟
يادت هست؟ وقتي ديديم که چه بيشماريم؟
شکل هم نبوديم و نيستيم اما با هم بوديم .
با هم الله اکبر گفتيم ،الله اکبري که پر از معنا بود. پر از با هم بودن ،
پر از دلگرمي ،پر از تسليت دوستان ، پر از ندا ، پر از سهراب،
پر از ترانه . يادت هست؟


اکنون موعد ديگري رسيده براي کنار هم بودن.
اين موعد اسمش عاشوراست.
اين بار عاشورايي ايراني.


موعد ديگري که من باشم و تو و جاي خالي سهرابمان.

نمي دانم مسلماني يا نه
نمي دانم بهايي هستي يا نه
نمي دانم مسيحي هستي يا نه
نمي دانم يهودي هستي يا نه
نمي دانم بي دين هستي يا نه

نمي دانم ،
هرچه هستي باش،
اما باش
.

من و تو ساکنان اين سرزمينيم
من و تو کنار هم بيشماريم و بي شکست
من و تو بايد با هم باشيم
حتي اگر تو مثل من مسلمان ، بي دين ، مسيحي ، يهودي ، بهايي نباشي
باز هم مثل من ايراني هستي
همين مهم است


حتي اگر بسيجي بودي و هستي
ما منتظريم که بيايي و کنار ما باشي
ما براي تو هم جا داريم

اگر در دلت هنوز نقطه اي عشق به فرداي آزاد هست
اگر در دلت مانند بسياري از دوستان سابقت نقطه اي شک به گذشته پديدارشده
براي تو هم جا داريم

نه اشتباه گفتم ، ما براي تو جا نداريم، جاي تو اگر نيايي کنارمان خالي است و خالي ميماند تا بيايي

هرکه هستي باش
اماباش

سهراب چشم به راهمان است
يادت هست به مادر چه گفت؟
مادر اگر نرويم ديگر پشت ديوارها هم نمي توانيم حرفي بزنيم
سهرابمان چشم به راهمان است

ميداني؟

دوست من هرچه هستي باش
هر شکلي هستي باش
براي من تغيير نکن
ايران همانقدر به من تعلق دارد که به تو


هرچه هستي باش
هر که هستي باش

اما باش
کنارمان باش