• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : موج هشته توهم-طوطي رسانه ما باشيد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بسيجي 
    سلام بر خواهران و برادران بسيجي

    دوباره كوري چشم فتنه را به شما تبريك گفته و آرزومند كور شدن مجدد چشم آن هستيم.

    در اين چند روزه من و برادران سخت تلاش و كوشش كرديم تا مبادا سالگرد انتخابات و دهه شورش بعد از آن دوباره فرصتي براي خودنمايي فتنه گران شود. همانطور كه در پست قبل هم گفتم با توجه به بيانيه آقاي به اصطلاح موسوي و به اصطلاح كروبي اندكي سردرگم شده بوديم اما لازم بود كه آمادگي خود را حفظ كنيم.

    در اين 4 روز من و برادر اكبر بسيار خوش درخشيديم و از حاج كريم به خاطر فعاليت هاي بسيار درخشانمان جوايز و افتخارات بسياري در يافت كرديم كه چند نمونه از فعاليت هايمان و جوايزمان در آن حوزه را براي شما شرح خواهم داد.


    - جمع آوري سطول(سطل ها) آشغال خيابان آزادي و انقلاب

    يكي از عمليت هاي ما در اين چند روز جمع آوري سطول(سطل ها) آشغال خيابان آزادي و انقلاب بود كه به علت زندگي موش ها در نزديكي سطول و حساسيت داشتن برادران به ديدن موش , عملياتي پر خطر محسوب مي شد كه خوشبختانه از اين امتحان الهي سر بلند بيرون آمديم .

    گروه من و برادر اكبر با جمع آوري 16 سطل در 2 ساعت به عنوان سريع ترين واحد عملياتي بسيجي جمع آوري سطول زباله تهران انتخاب شديم و نشان افتخار سرعت را در اين حوزه كسب كريدم.


    - ديده باني

    يكي از وظايف خطير ما در اين روز ها ديده باني بوده است كه مي بايست خيلي سريع از درخت يا ديوار بالا برويم و گزارش كنيم كه چه مي بينيم كه برادر اكبر و من در اين حوزه نيز با كوشش شبانه روزي حائز رتبه اول ديده باني از بالاي درخت شديم . البته بعضي از برادران به علت استرس اين روز ها دقت لازم را نداشتند و بعضا از درخت هايي بالا رفتند كه ضعيف بودند و درخت شكسته شد . اين برادران هم اكنون در بيمارستان هستند. برايشان دعا كنيد.


    -باتوم رني

    از بالا دستور رسيد كه متاسفانه تفكيك مردم از فتنه گران بسيار مشكل و پر هزينه است و از طرفي فرصتي ايجاد شده كه نمي توان از آن چشم پوشي كرد. با توجه به حضور زياد مردم در خيابان ها و وجود بهانه سركوب فتنه, برادران اين فرصت را غنيمت شمرده و عابرين را دشمن فرضي فرض كرده و مهارت باتوم زني خود را تقويت كنند كه باز هم من و برادر اكبر درخشان عمل كرديم و تنديس باتوم طلايي در پايان هر روز به ما اعطا شد.