چراغ جادو

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3      >
 
+ بهنام 
منتظري رفتي ولي حق گوييت و بي باكيت و بي ريايي تو خاريست به چشم كور دلان.
+ ناصر 
مرگ بر خامنه اي
+ بهنام 
شب هنگام در ساعت ده شب حدود هزار نفر نيروى نظامى با‏ ‏قطع برق و تلفن ها و با محاصره كامل منطقه با كندن دربها به وسيله ‏ ‏جرثقيل و شكستن شيشه ها به دفتر و حسينيه ايشان حمله كرده و پس از‏ ‏اين تهاجم وحشيانه آرشيو دفتر و اموال زيادى را به غارت بردند.
‏ ‏در سال 1373 (پس از درگذشت آيت الله اراكى ) بار ديگر مسأله ‏ ‏مرجعيت آيت الله منتظرى توسط عده اى از علماى حوزه عنوان گرديد;‏ ‏پس از سخنرانى رهبرى در واكنش به اين موضوع ، حمله گروههاى‏ ‏فشار به بيت ايشان همراه با دادن شعارهاى توهين آميز و شكستن و‏ ‏تخريب صورت گرفت ، و فرداى آن روز يورش مجدد به محل درس و‏ ‏شكستن تريبون و لوازم حسينيه و تهديد شاگردان انجام شد.
‏ ‏در روز 23 آبان سال 1376 مصادف با سيزده رجب - به دليل احساس‏ ‏خطر در رابطه با مسأله مرجعيت شيعه و حكومتى شدن مرجعيت و‏ ‏دخالت ارگانهاى دولتى در آن - ايشان سخنرانى مهمى ايراد داشته كه در‏ ‏آن راجع به استقلال كامل قواى سه گانه ، مسئول بودن كليه افراد در برابر‏ ‏قانون و رد فراقانونى بودن رهبرى و تأكيد بر محدود بودن قدرت آن‏ ‏طبق قانون اساسى ، آزادى عمل در انتخاب مرجعيت شيعه ، و آزادى‏ ‏تشكل هاى حزبى و گروهى مطالبى را بيان كردند. اين بار مخالفين با‏ ‏قدرت نمايى كامل و اعزام نيروهايى از سپاه ، اطلاعات و بسيج ‏ ‏شهرستانهاى مختلف ضمن حمله به حسينيه و تخريب و اشغال آن ، به‏ ‏منزل مسكونى و دفتر ايشان نيز يورش برده و هرچه در دسترس بود‏ ‏شكستند و پاره كردند و يا به غارت بردند. در حمله به منزل و محل‏ ‏سكونت ايشان ، تعدادى از مسئولين سپاه اصرار داشتند آيت الله‏ ‏منتظرى را به بهانه حفظ جان به مكان نامعلومى انتقال دهند كه با‏ ‏مقاومت ايشان طرح آنان خنثى گشت . حسينيه پس از چند روز كه محل‏ ‏استقرار و مانور دادن اشغالگران بود، در حالى كه به شكل مخروبه اى‏ ‏درآمده و هنوز هم به همان صورت باقى است به حكم دادگاه ويژه ‏ ‏روحانيت پلمب گرديد; و پس از چند روز در يورشى مجدد و باز بنا به‏ ‏حكم دادگاه ويژه روحانيت - در زمان دادستانى آقاى رى شهرى -‏ ‏دربهاى ورودى به منزل آيت الله منتظرى مسدود و جوش داده شد و‏ ‏تنها درب ورودى به قسمت داخلى منزل ايشان را باز گذاشتند كه اين‏ ‏درب نيز به وسيله قراردادن كيوسك و گماردن نيروهاى سپاه پاسداران‏ ‏در جلوى آن به طور شبانه روزى كنترل مى‎شد و بيش از پنج سال ايشان‏ ‏جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوه هاى خويش با شخص ديگرى‏ ‏اجازه ملاقات نداشت ، و به جرم نصيحت و تذكرات خيرخواهانه در‏ ‏منزل مسكونى اش زندانى شد; وضعى كه از عجايب روزگار است !!
‏ ‏در اين مدت بارها از سوى مراجع معظم تقليد و علما و اساتيد و‏ ‏فرهيختگان حوزه و دانشگاه و مقلدين و علاقه مندان ايشان به شكل‏ ‏ارسال نامه يا انتشار اعلاميه و طومار نسبت به اين حصر غيرقانونى‏ ‏اعتراض گرديد، و فعالان و احزاب سياسى و نمايندگان مجلس شوراى‏ ‏اسلامى به دفعات رفع حصر از فقيه عاليقدر را خواستار شدند، اما‏ ‏نه تنها از سوى حاكميت ترتيب اثر داده نمى شد بلكه بعضا‏ ‏درخواست كنندگان مورد تعقيب قضايى قرار مى‎گرفتند. در سال 1377‏ ‏هنگامى كه مردم اصفهان تصميم به تجمع اعتراض آميز در نماز جمعه ‏ ‏اين شهر گرفتند، اين اقدام خودجوش با واكنش شديد رهبرى مواجه و‏ ‏با جمع آورى گروههاى فشار از شهرهاى مختلف درصدد سركوب آن‏ ‏برآمدند.
‏ ‏حصر آيت الله منتظرى همچنان ادامه داشت اما اقبال عمومى و‏ ‏توجه رسانه هاى جهانى به فقيه عاليقدر روز به روز افزايش مى‎يافت ،‏ ‏تا آن كه سرانجام با شدت يافتن بيمارى معظم له از يك سو، و فشار علما‏ ‏و مراجع تقليد و مجامع داخلى و بين المللى از سوى ديگر، همچنين‏ ‏نامه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى با بيش از يكصد و ده امضا در‏ ‏اعتراض به ادامه اين حصر ظالمانه ، و نيز بيانيه آيت الله‏ ‏طاهرى اصفهانى ، بالاخره در دهم بهمن ماه 1381 - پس از گذراندن بيش‏ ‏از پنج سال حصر - آيت الله العظمى منتظرى آزاد گشته و علما و مردم و‏ ‏علاقه مندان امكان ديدار با ايشان را باز يافتند. اما با كمال تأسف حسينيه ‏ ‏شهدا همچنان توقيف است و درسهاى حضرت آيت الله منتظرى در‏ ‏محل دفتر ايشان برگزار مى‎شود كه اين مسأله موجب ناراحتى شديد‏ ‏شاگردان معظم له شده است .
‏ ‏در سالهاى حصر بارها منازل فرزندان و بستگان و شاگردان ايشان‏ ‏مورد حمله و بازرسى قرار گرفت ; و پس از انتشار محدود كتاب‏ ‏خاطرات آيت الله منتظرى ، دامادها و فرزند جانباز ايشان دستگير و‏ ‏زندانى گشتند; همچنين طرفداران و اطرافيان ايشان نيز بارها مورد‏ ‏تهديد واقع و تعداد زيادى از آنان (حدود دويست نفر) دستگير و‏ ‏بازداشت شدند
+ بهنام 
‏آيت الله العظمى منتظرى از همان آغاز نهضت اسلامى در ميان‏ ‏مبارزان و مردم مسلمان ايران به عنوان جانشين امام خمينى مطرح بود.‏ ‏حتى اكثر كسانى كه با مطرح شدن اصل ولايت فقيه در قانون اساسى‏ ‏مخالف بودند به طور ضمنى شايستگى و رويكرد عمومى مردم به‏ ‏آيت الله منتظرى را مى‎پذيرفتند. حاج سيداحمد خمينى نيز در رنجنامه ‏ ‏خود به اين واقعيت اذعان مى‎كند كه قائم مقامى آيت الله منتظرى در سال‏ ‏1358 مطرح بوده است ; هرچند او ادعا مى‎كند كه خودش در آن سال‏ ‏اين موضوع را مطرح كرده است .
‏ ‏پذيرش جانشينى آيت الله منتظرى براى رهبرى انقلاب اسلامى در‏ ‏حالى از سوى مردم صورت پذيرفت كه شخصيت هاى بزرگوارى‏ ‏همچون آيت الله مطهرى و آيت الله بهشتى در قيد حيات بودند، و خود‏ ‏آنان نيز مويد اين مطلب بودند; آنجا كه آيت الله بهشتى در نامه خود به‏ ‏امام خمينى دلايل مخالفت خود با برخى گروهها در ابتداى انقلاب را‏ ‏برمى شمرد، يكى از آن دلايل را مخالفت آنان با رهبرى آينده آيت الله‏ ‏منتظرى مى‎داند. از همين روست كه مجلس خبرگان رهبرى اول نيز‏ ‏هنگام اعلام رسمى قائم مقامى ايشان اين نكته را مورد نظر داشته و در‏ ‏مصوبه خود آن را به صراحت بيان مى‎دارد و تصريح مى‎كند:
‏ ‏"حضرت آيت الله منتظرى دامت بركاته در حال حاضر مصداق منحصر‏ ‏به فرد قسمت اول از اصل 107 قانون اساسى است و مورد پذيرش‏ ‏اكثريت قاطع مردم براى رهبرى آينده مى‎باشد، و مجلس خبرگان اين‏ ‏انتخاب را صائب مى‎داند."
‏ ‏بنابراين پذيرش رهبرى آينده آيت الله منتظرى - همچون پذيرش‏ ‏رهبرى امام خمينى - نه امرى انتصابى و از سوى مجلس خبرگان يا ديگر‏ ‏نهادها بلكه مستقيما توسط توده هاى مردمى صورت گرفت ، و مصوبه ‏ ‏خبرگان فقط جنبه اعلامى داشته و مهر تأييد بر آن بود.
‏ ‏از آنجا كه آيت الله منتظرى در سالهاى مبارزه صادقانه و با ايمان و‏ ‏اخلاصى عميق نسبت به اسلام مبارزه را ادامه داده بود و به آزادى و‏ ‏حريت انسان اعتقادى راستين داشت ، پس از پيروزى انقلاب نيز همين‏ ‏سير و سلوك را پى گرفت و مقام و قدرت نتوانست او را از عقايدش‏ ‏دور سازد، لذا در برابر انحرافات و كجرويهاى برخى مقامات خصوصا‏ ‏برخوردهاى ناشايست و غيرانسانى با زندانيان سياسى و اعدامهاى‏ ‏بى رويه نمى توانست سكوت كند و ارزشهاى والاى اسلام و انقلاب را‏ ‏در ازاى قائم مقامى رهبرى قربانى نمايد.
‏ ‏آنان كه انقلاب را وسيله اى جهت رسيدن به اهداف دنيوى خويش‏ ‏
(قدرت و ثروت ) مى‎دانستند، توان تحمل انتقادات و برخوردهاى‏ ‏شفاف ايشان را نداشته و با لطايف الحيل و به كارگيرى آخرين توان در‏ ‏پى حذف كامل آيت الله منتظرى از صحنه هاى سياسى و اجتماعى‏ ‏انقلاب برآمدند.
‏ ‏اين برنامه با جوسازى و دروغ پراكنى نزد امام خمينى عليه آيت الله‏ ‏منتظرى شروع گرديد، و پس از دو سال ادامه اين روند با ارسال نامه اى‏ ‏از بيت مرحوم امام با محتوايى بيگانه با فرهنگ امام در تاريخ ‏1368/1/6‏‏ ‏به آيت الله منتظرى وارد مرحله تازه اى شد، و سپس جواب ايشان در‏ ‏جهت واگذارى رهبرى به انتخاب مجلس خبرگان به وسيله نامه اى در‏ ‏تاريخ ‏1368/1/7‏ و نهايتا اعلام بركنارى آيت الله منتظرى از قائم مقامى‏ ‏رهبرى (تحت عنوان استعفاى ايشان ) توسط رسانه هاى جمعى‏ ‏همزمان با نامه امام در تاريخ ‏1368/1/8‏ منتشر شد.
‏ ‏به دنبال اين مسأله بلافاصله ادامه اقدامات به شكل تخريب ديوار و‏ ‏حصار اطراف بيت ، محو و حذف نام و عكس هاى ايشان از كتب درسى ،‏ ‏ادارات دولتى و معابر عمومى ، تغيير نام خيابانها و اماكنى كه به نام‏ ‏آيت الله منتظرى نامگذارى شده بود و جمع آورى رساله و تأليفات‏ ‏ايشان و مزاحمت هاى ناروا نسبت به بسيارى از شاگردان و علاقه مندان‏ ‏ايشان ادامه يافت . علاوه بر فعاليت هاى فيزيكى فوق ، تخريب‏ ‏شخصيت آيت الله منتظرى نيز با نوشتن "رنجنامه " و‏ ‏"خاطرات سياسى "، مقالات توهين آميز در روزنامه ها، سخنرانى ها و‏ ‏بيانيه هاى اهانت آميز از طريق راديو و تلويزيون و در مجالس و‏ ‏خطبه هاى نمازجمعه به طور مكرر صورت مى‎گرفت ; همه اين موارد‏ ‏در حالى صورت مى‎گرفت كه كوچكترين دفاع از ايشان سركوب‏ ‏مى‎شد و هيچ نشريه اى جرأت نمى كرد جمله اى در حمايت از معظم له‏ ‏بنويسد.
‏ ‏در اواخر سال 1368 با مطرح شدن مسأله استقراض خارجى ،‏ ‏آيت الله منتظرى در سخنرانى اعتراضى اين مطلب را عنوان كردند كه‏ ‏"استقراض خارجى به ضرر مملكت است و به استقلال سياسى و‏ ‏اجتماعى ما لطمه مى‎زند". اين انتقاد موجب شد كه عده اى معلوم الحال‏ ‏به سوى بيت ايشان هجوم آورند و پس از دادن شعارهاى توهين آميز و‏ ‏كندن تابلوى دفتر آيت الله منتظرى محل را ترك كنند.
‏ ‏در 21 بهمن 1371 در سخنرانى به مناسبت سالگرد پيروزى‏ ‏انقلاب اسلامى در اعتراض به جو ارعاب و خفقانى كه براى برخى از‏ ‏نيروهاى مخلص و انقلابى پيش آورده و عده اى - از جمله فرمانده ‏ ‏شهيد حاج داوود كريمى - را دستگير و زندانى نموده بودند، ايشان در‏ ‏دفاع از آنان اظهاراتى را در حدود يك ربع ساعت ابراز داشتند. دو روز‏ ‏بعد عده اى در برابر بيت تجمع كرده و با سنگ پرانى و شعارهاى‏ ‏توهين آميز ايجاد اغتشاش نمودند، و سپس صبح روز بعد به محل‏ ‏درس حمله كرده و عده اى از شاگردان ايشان را مضروب و دستگير‏ ‏كردند، و
+ شب 
sabz fagaht sabze faghih
ghatel faghat seyed ali
سلام
با مداحي هاي متنوع ويژه محرم بروزم
ياعلي
+ فدائيان رهبر 

به فريد

بر خرمن حزب مافيايي شرر افتاد

با روح خدا هرکه در افتاد ور افتاد

اين شعاري كه دادي مربوط به اونايي كه امروز رفتن تشييع جنازه

اين همه عنتر امده به عشق رهبر( منتظري) امده

چون شماها اونو به عنوان رهبر قبول داشتين

+ فريد 

اين همه عنتر آمده به عشق رهبر آمده

مرگ بر خامنه اي

در ضمن يه چيز ديگه : فكر كردي همه مغزشون اندازه مغز خودته...اين كاربري كه به اسم فداييان رهبر كامنت ميده احتمالا خودت نيستي مهيارخان...آخه تا يه پست جديد ميزني زرتي نياد كتمنت ميده

پاسخ

سلام ... پسر خوب من بخوام حرف بزنم زير کامنتاي شما حرف ميزنم .. مشکل شما اينه که نميخواين ملت رو ببينيد ... عکس و فيلم مردم رو ميارن ميگين فتوشاپيه دستکاي شده .. کسي که نميفهمه رو ميشه فهموند .. ولي کسي که نميخواد بفهمه رو هر کاري کني هيچي نميشه ... ياعلي
+ فدائيان رهبر 

كي ميشه مرگ بقيه سران فتنه برسه؟

اميدوارم زود برسه

+ فدائيان رهبر 

بيانيه موسوي

مردم بيدادگر ايران و دوستداران جمهوري ايراني .

بدانيد که من خود شاهد بودم منتظري را کشتند
منتظري را بسيجيان بشهادت رساندند .من خودم شاهد بودم . اول بهش تجاوزش کردند و بعد جسدش را در بيابانهاي قم انداختند

مير حسين موسوي

+ فدائيان رهبر 

به مرگ بر تو

حالا بازم تو تهران 7000 نفر بودن

شما جلبكا رو كه اگه تو كل ايران جمع كنيم بريزيم تو رودخونه نصف اين جمعيت هم نميشين.

اقا مهديار راست ميگن ديروز واقعا سرد بود و برف و بارون ميومد

ولي ملت كور كردن چشم دشمن رو و ثابت كردن در هر وضعيتي اماده ي جان فشاني هستن.

شما ها هم چون خودمون كورتون كرديم نمي بينيد ما ها رو

+ بقية الشهداء... 

واي اگر خا منه اي حكم جهادم دهد....

تو جواب اين قبلي ها همين بس كه حضرت علي (ع) مي فرمايند :

در جواب احمق ها سكوت كنيد.

كسي كه خوابه رو ميشه بيدار كرد اما كسي كه خودشو به خواب زده رو نميشه.بيدار شيد ببينيد سپر بلاي توطئه چه كسايي شديد!

+ مرگ بر تو 

گندزدي! نهايتا! ديروز تو تهران 7000 نفر جلو دانشگاه تهران با اتوبوس آورده بودن!

حالتون رفت تو قوطي!

مرگ بر استبداد!

پاسخ

سلام ... خب تو شهرستانا چقدر بودن؟؟؟ .... تهران خيابون انقلاب و دور دانشگاه پر بود .. با اينکه اطلاع رساني دو روزه بود .. و مثل شما رسانه دنيا دستمون نبود و بارون واينا ..همين چند ده هزاريم که بودن زيادن ... يا علي
+ فاضل 

مرگ بر بسيجي قاتل

چررا توي تجمع امروزتون از هليکوپتر و فيلمبرداري از بالا خبري نبود؟

 <      1   2   3      >