• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : شهدا ،اولين دلداده به معشوق ......
  • نظرات : 8 خصوصي ، 10 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ريحانه 
    آقا مهديار سلام
    احتمالا نشناسين ولي در مسير برگشت از جنوب تو اتوبوس هم بوديم
    اسم وبلاگتون رو روي برد حوزه ديده بودم قبلا ولي فكر نمي كردم اين مهديار شما باشين .
    بايد اغرار كنم اصلا به اين قيافه اين وبلاگ نمياد
    تو اتوبوس خودمون شنيده بودم شما تو اتوبوستون مراسم راه انداختين و اصلا تو اتوبوستون خواب و سكوت معني نداره و همچنين تغذيه زياد برا همين چند نفري اومديم تو اتوبوس شما چون از سكوت حاكم بر اتوبوس خودمون خوشمون نمي اومد .
    اينو مي خواستم بگم كه فكرش هم نمي كردم اين مهديار شما باشيد حتي سميرا هم بهم گفت اين همونه ولي باور نكردم
    البته وقتي با آقا سيد بحث مي كردين يك كم فهميدم بايد بلد باشين اين مسائلو اما نه تا اين حد
    اصل كلام اينكه خواستم از طرف خودم و بقيه دوستان و همچينين كلا خانم هاي اون اتوبوس چون يه كار زشت كرديم و اون بخش خواندن اس ام اس كه گروه ما برد رو ضبط كرديم با موبايل و تو اون اتوبوس پشت بلندگو پخش كرديم كه اونا هم كسل نباشن ، بازم معذرت اگه بي اجازه اين كارو كرديم
    خلاصه حلال كنيد اگه با اومدن ما باعث شد جاتون رو از دست بدين ما هم سه نفري نشستيم كه جا كمتر بگيريم چون هر چي پدرتون گفتن بياييد تو اتوبوس ما قبول نكردين ما اومديم
    ايشالله خدا بهتون اجر بده كه تو اين سفر بهترين لحظات زندگيم به دست شما رقم خورد
    ايشالله كنكور موفق بشيد و بازم سعادت داشته باشيم كه سفر بعدي در خدمتتون باشيم
    موفق و مويد باشيد و هميشه خندان و در حال خنداند مثل هميشه
    خدا حافظتون

    پاسخ

    سلام .... حال شما؟؟؟ ....... والا به جا نيوردم ....... بله يكي از مشكلات اتوبوبس ما اين بود كه هيچ كس نمي خوابيد و از بس تغذيه مي داديم هي وايميساديم برا دستشويي .... فك كنم فهميده باشين سهميه اتوبوس ما و اتوبوس شما يكي بود اما نمي دونم چرا برا ما اضافه ميومد ....... در ضمن ما شربت آبليمو هم خودمون درست كرديم . ............كجاي برد حوزه اسم وب منو زده بود ؟؟؟؟ ....... البته من فقط يكبار اومد حوزه ولي همون يك بارم نديدم ........... در ضمن هيچ كس به من نگفت كه بيام تو اون اتوبوس البته مي گفتم نمي اومدم ...... ولي يكي دو بار اومدم به خاطر رانندتون آقا حميد كه خيلي مرد گلي بود كه تو مسير برگشت شد راننده ما ....... در مورد آقا سيد روحاني كاروانم دستش درد نكنه درساي زيادي بهم داد ........... ما كه صندلي شوفر دوم راننده كه دم يخچال بود رو بدست اورديم ولي شما ها جاهاتون كم بود ....... بهترين لحظات زندگي منم تو اين سفر بود اما به خاطر اينكه مرود عنايت قرار گرفتيم ...... شما هم احتمالا همين طور بوده و گرنه ما كي باشيم ............ ايشالله سال بعد اگه با بسيج دانشجويي دانشگاه نرفتم با اين حوزه ميام دوباره يا اول با بسيج دانشجويي ميرم بعد با حوزه .......... بازم ببخشيد اگه به زحمت افتادين ......... در ضمن تبريك هم مي گم تو مسابقه بين الاتوبوسين اس ام اس گروهتون اول شد ........ ولي خب گروه شما 8 نفر بود و گروه برادرا سه نفر ........ بازم بيايين .......... منتظريم..........يا علي