• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : نمايشگاه كتاب يا نمايشگاه .....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ســـلام !‏

    منم كه رفتم ، وقتي برگشتم اولين چيزي كه داشتم تعريف ميكردم همين غرفه قلمچي بود !‏

    يه در ميون دختر ، پسر وايساده بودن ...

    كاشكي فقط دختره پسره رو صدا ميزد !‏
    خودم ديدم دختره هميچن از پشت ميز پريد ، بند كيف پسره رو گرفت !‏ بعد برگشت گفت كتاب و اينا ما زياد داريما ...

    ديگه اينجا نفس اماره چيكاره است ؟!

    ديگه اينجا نفسي تو كار نيس جسم گيره !‏

    دختره همچين كيفشو گرفته بود نميتونست تكون بخوره !‏

    كلا غرفه هاي آموزشي از اين لحاظا مشكل داشتن ...

    راهروهاي سالن ها و كلا محيط نمايشگاه هم خيلي شلوغ بود ...

    من منصرف ميشدم از رفتن خيلي قسمت ها ...

    .

    غرفه ژرف انديشانم پسراي جوون و پخش كرده بود جلوي غرفه قلمچي كه بيان به دخترا گير بدن !

    كه اون وسط دعوا شد بين همينا ...

    .

    فعلا ! خدافظ
    در پناهش ...