• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : سفر به روستاي امام زاده مومد حسن - بسيج سازندگي
  • نظرات : 7 خصوصي ، 18 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    ايول به بسيجي هميشه حاضر در صحنه...نه خسته برادر

    اونجا نميگفتن تقلب و ازين حرفا چون امامزادشون سيد بوده؟؟؟!!!

    پاسخ

    سلام داداش .... اونجا همه سبز بسته بودن ... زن و مرد ... کروات هد بند مچ بند ساق بند همه سبز بود ..... جالبه عکس رهبرو و احمدي نژادو به بچه ها نشون ميداديم ... ميگفتيم کين ... رهبرو نصف نصف ميشناختن .... ولي احمدي رو همشون شناختنو از رو گوشي موبايل بوسش کردن ... به بزرگترا ميگفتيم موسوي ميگفت ها ؟؟؟ .... ميگفتيم احمدي ميگفت عشقه منه .... فضاي عجيبي بود ... به قول بچه هييتي ها روضه باز ميخوندن .... همين ...ياعلي