مهديار جوابات خيلي غمگينم ميکنه. براي اينکه بفهميم چه جنايتي انجام شده در حق مردم و بخصوص ديني که تو و من ادعا ميکنيم طرفدارشيم خيلي نياز به تفکر هم نيست. انقدر همه چيز تکرار کارهاي استالين (به عنوان خونخوار ترين فرد در تاريخه) که اصلا احتياجي به فکر نميذاره. استالين دادگاهي تشکيل داد براي مخالفان خودش که اتفاقا خيلي هاشون در انقلاب روسيه افراد سرشناسي بودن و رديف رديف مخالفاشو اورد بعد از ماهها زندان انفرادي و شکنجه هايي که خدا ميدونه چي بودو اونها اعتراف کردند به هرانچه استالين ميخواست. کارهامون همه استاليني و ديکتاتوريه اما هدفمون خدايي. عجبا. جناب اقاي خامنه اي ارزش هيچ کدوم از اين "احتمالات" تجاوز و کشتار مردم رو حتي از خلخال زن يهودي هم کمتر دونست که فقط گفت "عواقبشون مي بينيد". يک بار نگفت کسي حق نداره به نام من ادم بکشه يا تجاوز کنه. اصولا هيچ چيزي تجاوز رو توجيه نميکنه. ايشون به عنوان رهبر کشور حتي به خودشون انقدر زحمت ندادند که يک جمله در اينباره حرف بزنند. وقتي حداديان بشه "مداح اهل بيت" و بگه همه طرفداران موسوي فاحشه اند. اهل بيت هم ميشن يک سري خونخوارتر از هيتلر لابد. اصلا نيازي به هوش نيست. اونقدري از زمان شاه نگذشته و چه بامزه که خانواده شاه به اين زودي از رژيمي بي رحم به رژيمي با رحم و مروت تبديل شدند. همه عکس امام رو ديديم که وقتي سربازان شاه به سراغش رفتند چطور با ادب در ماشين رو براش باز کردند و خودش سوار ماشين شد. حالا با افتخار عکس کتک زدن زن و مرد و پيرزن و پيرمرد و روحاني و غير روحاني رو توي وبلاگاشون ميذارند.
هيچ اعترافي -حتي بدون کوچکترين شکنجه - وقتي فرد دور از وکيل، رسانه، خانواده باشه نه از نظر قانوني نه از نظر ديني و نه از نظر عقلي قابل قبون نيست.
اگر و اگر فقط و فقط محسن روح الاميني ( و نه هيچ کس ديگه) حقيقت داشت در هرکشور دموکراتيکي که بود کليه مسئولين نه تنها مجبور به استعفا که تحت تعقيب قضايي بودند.
انچه که بر سر مردم اومد در اين چند وقت هم از نظر ابعاد هم از نظر خشونت در تاريخ صدساله اخير ايران بي نظيره. اما يک مسئله ديگه اينرو از فجايع قبلي بدتر سبعانه تر و سخت تر ميکنه. و اون استفاده از دين و خدا براي به خاک و خون کشيدن مردمه. کساني که به اندازه ذره اي به اين دين علاقه داشته باشند مي دونند که اين دو ماه چه کرد به حيثيت شيعه و اسلام در دنيا و ذهن مردم.
البته اقاي مصباح اخيرا اعلام کردند که اطاعت از اقاي احمدي نژاد اطاعت از خداست.
به چند دليل ديگه تقريبا امکان اومدنم به اين وبلاگ نيست
1. سرعت بسيار کند وبلاگ
2. دردناک ترين قسمت ماجرا برام اينه که کسي چشمشو ببنده به روي اين همه فاجعه و خودش رو مجبور کنه هرطور شده از اين اقايون دفاع کنه. فقط چون اين فجايع به نام خدا ميشه و خودمون نمي تونيم تشخيص بديم که تجاوز به نام خدا پارادوکسيه که حتي نوشتنش هم ممکن نيست
3. خيلي دلم ميخواد با حنانه و نگار و هرکس ديگه اي که مايله جاي ديگه دوستانه حرف بزنيم. اين ادرس وبلاگيه که يکي از دوستان برام گذاشته http://greeniranian.wordpress.com/ اگه بيايد و با هم صحبت کنيم خيلي ممنون ميشم.
خدا به هممون صبر بده. و توانايي انديشيدن.
نگار و ريحانه منتظرتونم.