• وبلاگ : مهديار دات بسيجي
  • يادداشت : جرو بحث يك بسيجي با يك بهايي.......
  • نظرات : 8 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Pedro 

    (2

    در مورد اين جمله شما كه: ...در ضمن خداي ما با خداي شما فرق داره خداي ما خاتم الانبياش حضرت محمد(ص)‌هست ...

    اين تهمت را در انزمان بحضرت مسيح و حضرت رسول اكرم هم وارد ميكردند چون بناي فكري انها با تصورات ان فرستادگان خدا هماهنگ نبود. امروزه هم بخاطر ناهماهنگ بودن تصوراتشان با ديانت بهائي، ديني كه با ان اشنائي ندارند ، تهمت ها را تكرار ميكنند. مطمئن باشيد كه بهائيان بهمان خدا و بهمه پيغمبران ايمان دارند. اختلاف نظر منحصرا از انجا ناشي ميشود كه در طول 1400 سا ل حقايق ديانت اسلام را خرافات و تفاسير نادرست، مثل ابرهاي تيره اي احاطه كرده است. روحانيون ، اين ابر هاي تيره را با حقايق اسلام عوضي گرفته اند و بر مبناي ان ديانت بهائي را ميسنجند. حضرت رسول اكرم ميفرمايند كه : ...هيچ چيز را باور نكن مگر اينكه با چشم خود بيني و با گوش خود بشنوي... اما شما مينويسيد كه :... مطالب من از روي علم علما بود نه از عقل ناقص خودم .....

    شما نوشتيد:...ببخشيد از اينکه وقت شما رو گرفتم مزاحمم فعاليت هاي بيهوده تشکيلاتي تون شدم .... نه شما هرگز مزاهم فعاليت هاي تشكيلات بهائي نخواهيد شد. لطفا د ليل انرا در مقاله ادرس بالا ميخوانيد.

    شما نوشتيد:...وقتتون رو گرفتم و نذاشتم بريد تو يک مجلس که دخترو پسر از سرو کول هم بالا ميرن ...

    اين تهمت شما هم نشان ميدهد كه شما از فرموده حضرت رسول اكرم گريزان شده ايد . يعني با چشم خود نديديد و با گوش خود نشنيديد اما باوجود اين تهمت هاي ديگران را تكرار كرديد. شما نميدانيد كه اين همان از خدا بي خبران هستند كه با انتشار اين خبر هاي دروغ نفرت در دل ملت مسلمان مياندازند. بنده كه ده ها سال در ميان بهائيان هستم همچين چيز هائي از انها نشنيده ام. شما نوشتيد:...نمي شه چند نويسنده يک چيز رو يا چند چيز رو يک شکل بنويسن . همه در مورد فرقه شما اکثرا يک چيز نوشتن . آيا دروغه؟؟؟ ...

    باور بفرمائيد از كودكي مطالبي در باره بهائيان شنيده بودم كه باعث ايجاد نفرت در دلم شده بود. يعني اگر نفرت بنده نسبت به بها ئيان از خيلي ها بيشتر نبود بطور حتم كمتر هم نبود. يادم ميايد ان زمان كه هنوز به دبيرستان ميرفتم يك روز با پدرم پيش همسايه بوديم. همسايه از من پرسيد بگو ببينم كدام رشته را انتخاب كردي؟ عرض كردم رشته طبيعي. بعد رو به پدرم كرد و گفت نگذار كه پسرت رشته طبيعي بخونه و گرنه ميره و بهائي ميشه. دوست من از اوايل كودكي مغزهاي ما را پر از اين چرنديات كردند و ما هم باور ميكرديم. الان در حدود چهل سال است كه در ميان بهائيان هستم. بنده ميبينم كه انهمه چرندياتي كه توي مغز ما ريختند به پشيزي نميارزد. با ديدن اين تجربيات است كه باهميت سخنان حضرت رسول اكرم پي ميبرم كه بايد باچشم خود ديد و با گوش خود شنيد.