سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفکر بسیجی

تکریم یا تهدید شهدا 2 !؟( درگیری در امیر کبیر )

تکریم شهدا یا تهدیدشهدا 2 ؟!؟!

قسمت دومشه .... قسمت اول پست قبلیه که ادامش اینه :

یه پسره که قیافش مثل ضد
انقلاب و دین و اینا بود ... اومد گفت آقا زنجیر رو باز کن می خوام برم اونطرف ...
گفتم داداش نمیشه از اون ته برو راحت تره .... گفتش کاری ندارم فقط میخوام برم پشت
شما بایستم ... گفتم ببخشید من باز کنم همه میرن تو ... گفت باشه .... گذشت این
جلو ی من وایساده بود به خاطر فشار جمعیت دستم ول شد از بقلیم داد زدم  (‌به بقل دستیم )‌ گفتم بدو دست منو بگیر ....
ییهو دیدم همین آقائه که گفتم گفت من میگیرم بگیرم ؟؟؟ .... مات و مبهوت مونده
بودم ... گفتم بفرما داداش ....
یکی دستش گاز اشک آور بود ( از اونا )‌خواست بزنه ولی نمیدونم چرا فرار کرد ... یکی
دو نفر دویدن دنبالش و اون یارو هیکلش گنده بود دو سه تا مشت و لگد زد به بچه
هامون ... یکی دیگه از اونا دویید دنبالش  ییهو بچه بسیجیایی که داشتن میرفتن خونه بر گشتم دنبالش پرتش کردن تو جمعیت
خودشون ... البته به خاطر اون حرکتش که بچه ها رو زد و فک کنم گازم زد ... سه چهار
تا مشت خورد .... فقط سه چهار تا مشت و لگد نه چیز دیگه  

اینو هم بگم کلا جمعیتشون
50 نفر بود و زن و مرد در کنار هم دست در دست هم بودن
...  بار اولین که
هل دادیم به خاطر اینکه زیاد اومدن جلو ... یه عدشون افتادن رو هم .... من مطمئنم
از این 50 نفر ، بیش از 40 نفرشون برای این اومده بودن که دخترا (بد ) اونجا بودن
.. و هی براشون روسریشونو میکشیدن بالا ... وقتی فشار زیاد بود میرفتن بقلشون که
یه وقت نیوفتن .... یا  همون  باری که خوردن زمین دستشونو بگیرن بلندشون کنن
.... یا مثلا من شاهد دو تا زوج جوان بودم که تو این مراسم به هم رسیدن ....

یکی از کثیف ترین کاراشون این بود که هر نیم ساعت
دو تا دختر می فرستادن از وسط جمعیت ما رد شن
... چون بسیجیا برا خواهرا کوچه باز می کنن که رد شن و اینا
از این فرصت برای شکستن زنجیرا و هل دادن به سمت جلو استفاده می کردند ....
به همه فوش دادن ... فوشایی که معنیشم نمی دونستم .... از
دین و نظام و امام خامنه ای بگیر تا شهید و  ناموسی و .....
البته خیلی حال کردم تو این
جمع به احمدی نژادم فوش دادن
....
موقع نهار به زور بردنم نهار .. با کمال تعجب دیدم همونایی
که داشتن فوش میدادن به بسیجیا اومدن نهار
  یاد اون شعرشون افتادم که می گفتن بسیجی برو گمشو
.. دیگه نهار تموم شد .....
خلاصه خیلی برامون خوب بود چون هی می رفتیم تشیع شهدا همش جمعیتی بودن که
عاشق شهدا بودن ... این یه عده تو  کل
ایران مخالف شهدا بودن که باعث تقویت ایمان و اعتقادای ما شدن ...
چندین نفر بالای سر ما بودن که جبهشون مشخص نبود .... شنیدم  ( ندیدم) یه خواهره گفت ما این همه بهشون فوش
دادیم اینا همش دارن می خندن  و به ذکراشون
ادامه می دن (‌مضمونش این بود )‌ ... پس کی می گفت اینا وحشین خون و خونریزی راه
میندازن ... دیگه بقیشو نشنیدم چون شروع کردن به اوووووووووو کشیدن ....
ولی یه قیافه آدمیزادی محض رضای خدا تو جمعشون نبود البته تو جمع ما هم بودن کسایی
که قیافشون آدمیزادی نبود ولی اونا برادراشون ببخشیدا  بعضیاشون هیولا بعشیاشونم شیطان پرستی ...
خواهراشونم که انقلاب کرده بودن اونجا روسری ها روبرداشته بودن و برادران غیرتی
خودشون روسری رو براشون درست می کردن .... ولی اگه اینا خواهر نمی اوردن با
خودشون  اینقدر هلشون میدادیم که از
دانشگاه برن بیرون .... ولی چه کنیم این چند صد نفر بسیجی که اومده بودن  همه غیرتی بودن ....  گفتم یک بار هل شدید دادیم همه افتادن رو هم سریع کشیدیم عقب .... ولی بازم خوب بود کسایی مخالف نظامن که ضد دینن ... ذکر
مصیبت امام حسن رو که شروع کردیم همشون سوت و کف زدن ... . دیگه اینجا به راهم
اعتماد هزار در صد پیدا کردم ....
خیلی جال بود برام هی شعار آزادی و مرگ بر دیکتاتور می دادن .... از دیروز زیاد
رفتم تو خبر نامه امیر کبیر .... چون واقعا داره دروغ پردازی بی شرمانه می کنه
.... حدود بیش از 15 تا کامنت گذاشتم براش  دو سه تا شو تایید کرد ... این دو سه تا هم اونایی بود که می گفتم  چرا تایید نمی کنی و اینا .... واقعا معنی
آزادی رو فهمیدیم ....
آزادی در
فکر تحکیم وحدت و انجمن اسلامی یعنی هر کاری خواستیم ما بکنیم و هیچ کسم حق اظهار
نظر نداره  ...
ما با این آزادی
صد در صد مخالفیم .... همین آزادی فعلی ایران بسه که بهتون اجازه داده بیایین تو
صحن دانشگاه جمهوری اسلامی نظر خودتون بگین و برین .... البته بعضیا می گن دستگیری
هم داشتن ولی من که تا ساعت 5 اونجا بودم خبری از  پلیسو گارد ویژه نبود ... و این همه یک بازی سیاسی در مقابل سکوت ما در
برابر این حادثه قشنگ .... من بازم میرم خبر نامه امیر کبیر و کامنتو میذارم شاید
از دستشون در بره بیاد بالا یه ملت از دروغای اینا نجات پیدا کنن.... آدرس سایتشم
اینه «
اینجا »
اینقدر نظرات مخالفین رو پاک کردن که فقط نظرایی مونده که تایید حرف اوناست ....
دموکراسی که می گن همینه ....
بازم شهدا شرمنده ایم

آقا بیا ... جسم فرزنداتونو با شکوه دفن کردیم .... و نذاشتیم کسی مراسم رو به
هم بزنه ... هنوز وقتش نشده ؟؟؟
یا علی




 
تگ ها :     Bookmark and Share

مهدیار دات بسیجی

مهدیار دات بسیجی